نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

حلال کنید خداحافظ

با اجازه‌ی دوستان مدتی – که امیدوارم خیلی طولانی باشد – از وبلاگ نویسی دور خواهم بود. 

دعا بفرمایید.  

 

 

 

 

 

 

 

هاشمی رفسنجانی و یَک درصدی‌ها

روی عکس کلیک کنید.

ده سالم بود که هاشمی رفسنجانی را شناختم. تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند پس از شهادت شیخ شهید ثانی اشراق حضرت علامه مطهری(ره) بود. رفسنجانی سخن‌رانی‌ای کرد که پس از آن معروف شد. یعنی پیش از آن سخن‌رانی، فقط در میان یاران انقلاب شناخته شده بود و مردم او را نمی‌شناختند.  

  

نکته‌ای که از آن سخن‌رانی به یاد دارم این است که هاشمی مردم را به چند دسته تقسیم کرد. همه‌ی دسته‌ها را درصد بندی کرد و به ۹۸ و خرده‌ای (مردمی که به نظام جمهوری اسلامی آری گفته بودند) رسید. و بعد توضیح داد که منافقین و دنباله‌های کثیف دشمن در کشور، فقط یک درصد هستند و آن یک درصد هم منفور ملت ایران می‌باشند. (رفسنجانی یک را به فتح یا تلفظ می‌کرد). سپس خطاب تهدیدآمیزی هم به منافقین داشت و می‌گفت:«آی‌یَک‌درصدی‌ها ! ...». این سخن‌رانی را بنده با نام :«یَک درصدی‌ها» در خاطر دارم و به مناسبت‌های مختلف از آن یاد کرده‌ام. حال خوب است در این مقطع هاشمی رفسنجانی نگاهی به پشت سرش بیندازد و ببیند یَک درصدی‌ها پشت سرش هستند و از او حمایت می‌کنند. شاید این دقت و سپس تفکر پیرامون این مسئله او را به خود آورد و از خطر سقوط نجات دهد.  

  

پیش روی او اما جای تأمل و تفکر بیشتر دارد. ممکن است یک سیاستمدار از روی غفلت یا پیری از پشت سرش غافل گردد، اما آیا رفسنجانی رو به رویش را هم نمی‌تواند ببیند؟