اشاره: دیشب وقتی برنامه رو به فردا آغاز شد، با اینکه هنوز در حال و هوای بیمارستان بودم (چون مادر بزرگوارم یک عمل حساس را پشت سر گذاشته بودند)، اما با دقت به سخنان دکتر کواکبیان گوش فرادادم. اینکه فقط از دکتر کواکبیان نام میبرم، چون مواضع انقلابی و شفاف دکتر حسین شریعتمداری برایم آشناست. صرف نظر از اتهاماتی که کواکبیان به شریعتمداری وارد کرد، که اگر شریعتمداری قصد مدارا نداشت میتوانست جدیتر پاسخ بگوید که به خودش مربوط است، و صرف نظر از بالا بردن تن صدا توسط کواکبیان که از ویژگیهای او در زمان کمبود دلیل منطقی است (او را از نزدیک میشناسم)، چند نکته در سخنان کواکبیان بود که در این یادداشت به آنها میپردازم.
۱- کواکبیان با قاطعیت گفت که سیستم انتخابات در ایران به گونهای است که امکان تقلب در آن وجود ندارد و تأکید کرد که در انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران، تقلبی صورت نگرفته است. حال باید پرسید آیا این همه «فتنه» و «قتل» و «تهمت به نظام» و «حمله به مردم و بیت المال و اسلام و نظام و امام خمینی(ره) و امام حسین(ع) و قرآن»، مگر با همین ادعای تقلب و به خیابان کشاندن مردم و بسترسازی برای حرکت دشمنان اسلام صورت نگرفت؟ با این حساب همفکران کواکبیان در تمام این جرائم، متهم اصلی هستند، چون اگر ادعای تقلب مطرح نمیشد، هیچکدام از این جنایات اتفاق نمیافتاد.
۲- کواکبیان گفت که یک انگیزه خارجی برای اغتشاشات و حملات وحشیانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اما او در عین حال سران فتنه را مأمور بیگانه ندانست. باید گفت اگر چه ارتباط سخنان و عملکرد سران فتنه با دستورات دشمنان اسلام مشخص است، اما اگر بر فرض محال قبول کنیم که میرحسین و بقیه متهمین، عوامل دشمن نیستند، باید گفت وقتی تمام حرکاتشان به گونهای است که دشمن میخواهد و دشمن از آن سود میبرد و دشمن از آن حمایت میکند، پس این حضرات در کمال نفهمی و نادانی قرار دارند. به اعتقاد این جانب، شخصیت مأموران دشمن، از شخصیت نادانها و نفهمهایی که به خوبی مزدوران، برای بیگانگان نقش ایفا میکنند ارزش بیشتری دارد.
۳- کواکبیان با اشاره به ملاقاتهای سید محمد خاتمی با مایکل لدین که تئوری براندازی نظام جمهوری اسلامی را پرداخته است، گفت: از کجا معلوم که خاتمی برای تأمین منافع کشورمان با دشمنان ملاقات نکرده است و این ملاقات را با ملاقاتهای رسمی مسئولین نظام مقایسه کرد. در این مورد گفتنی است که اولاً ملاقاتی که با مخفیکاری از چشم مسئولین نظام صورت میگیرد و بعد هم تکذیب میشود، جای خوشبینی باقی نمیگذارد و مهمتر از آن وقتی خاتمی پس از ملاقات، دقیقاً همان نظر مایکل لدین (رفراندوم) را مطرح میکند، مشخص میشود که این ملاقاتها برای توجیه شدن خاتمی و پیگیری طرح براندازی نظام بوده است؛ و الا چرا او این ملاقات را تکذیب میکند و چرا کاملاً اتفاقی(؟!) همان نظرات مایکل لدین بر زبان خاتمی جاری و سپس پیگیری میشود؟
۴- کواکبیان به عدم صدور مجوز برای بعضی اجتماعات ایراد گرفت. باید پرسید مگر خود ایشان به مرّ قانون تأکید ندارد؟ و مگر وزارت کشور موظف نیست که اگر تجمعی را مخلّ امنیت کشور تشخیص داد، با برپاییاش مخالفت کند؟ و اگر وزارت کشور اجازه این تشخیص را نداشت، پس دیگر چه نیازی به صدور مجوز بود؟ هر کس یا هر گروه (انقلابی و ضد انقلابی) که میخواست تظاهراتی (مسالمت آمیز یا به قصد ضربه زدن به نظام) راه بیندازد، فقط اطلاع رسانی میکرد و بلافاصله انجام میداد. عقل میگوید که اخذ مجوز دلیلی دارد و به همان دلیل عقلی – و البته قانونی – وزارت کشور با راهپیماییهایی که به نظام جمهوری اسلامی ایران خدشه وارد میکند، مخالفت میکند و برای آن مجوز صادر نمیکند.
۵- کواکبیان گفت که چرا شورای نگهبان مأموران بیگانه را برای شرکت در رقابت تأیید صلاحیت کرده است؟ این شبهه را بار نخست بی.بی.سی فارسی اعلام کرد. از این جهت آن را شبهه نامیدم که بسیار شبیه واقعیت است و گروهی از مردم نیز همین سؤال برایشان پیش آمد. پاسخ این است که شورای نگهبان، نگهبانِ شرع و قانون اساسی است. شورای نگهبان نمیتواند بر اساس یقین خود عمل کند و بنا به آنچه در قانون آمده، باید سوابق کاندیداها را بر اساس مستندات موجود بررسی و سپس اعلام نظر کند. دین اسلام و قانون اساسی که برگرفته از آن است، اجازه نمیدهد که پیش از واقع شدن جرم تصمیمی علیه کسی گرفته شود. اگر قصاص قبل از جنایت مجاز بود، حضرت امیر(ع) ابن ملجم را میکشتند، اما حضرت وقتی برای اقامه جماعت صبح وارد مسجد شدند، این ملجم را که در خواب بود، مانند یک شخص عادی از خواب بیدار کردند! عدم جواز برای قصاص قبل از جنایت عقلی هم هست. اگر یک مدیر مطمئن باشد یکی از کارمندانش دزد است، آیا قبل از اینکه در محیط اداره دزدیای از او سربزند، میتواند با او برخورد کند؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. به همین صورت اگر قانون اساسی به شورای نگهبان اجازه میداد که بر اساس یقین خود (و نه بر اساس مستندات قانونی) عمل کند، مطمئناً میرحسین موسوی مورد تأیید قرار نمیگرفت. به همین دلیل، پس از اولین راهپیمایی خشونت آمیز که به دعوت میرحسین صورت گرفت و در حالی که هنوز جنایتهای بعدی شکل نگرفته بود، یکی از اعضای محترم شورای نگهبان اعلام کرد که از این پس او را برای هیچ انتخاباتی تأیید صلاحیت نخواهیم کرد.
در این مورد بیش از این میتوان نوشت، اما یادداشت طولانی خواهد شد. دعا بفرمایید.
میرحسین در بیانیه جدید، به صورت تلویحی مسئولیت اغتشاشات عاشورا را پذیرفت. وی نه تنها جنایات امویان را محکوم نکرد، بلکه با لاپوشانی نقش انگلیس در سازماندهی آشوب، حرکت منافین را خودجوش!! خواند.
با تشکر از وبلاگ بسیج [لینک]
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
و دیگر سو، یزیدی.
در ایام دوم خرداد اگر میگفتیم که سید محمد خاتمی به ولایت فقیه اعتقادی ندارد و برخلاف آنچه شعار میدهد، به قانون اساسی هم وقعی نمینهد، شاید خیلیها نمیپذیرفتند. آن روزها که رهبر معظم انقلاب از تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب سخن گفتند و زمانی که به ایجاد پایگاه دشمن در میان مطبوعات کشور، و اغوای بعضی از عناصر داخلی و سرسپردگیشان به دشمن اشاره کردند، جماعتی انگشت حیرت به دهان فرو بردند.
اگر در کوران تبلیغات انتخابات دهم، میگفتیم که میرحسین موسوی به دروغ مدعی پیروی از خط امام است و به دروغ دم از ولایت فقیه و دم از قانون اساسی میزند، شاید بعضیها تعجب میکردند. پیش از عاشورایی که گذشت، اگر میگفتیم که مدعیان اصلاحات و جریان سبز مخملی، اسلام را قبول ندارند، و انتخابات و تقلب و اعتراضات جناحی، دستاویزی برای حمله به اعتقادات مردم، قانون اساسی، ولایت فقیه و اسلام است، شاید بعضیها باور نمیکردند.
آنچه در عاشورای امسال رخ داد، باعث شد که صف حسینیان از یزیدیان زمان جدا شود. آنهایی که بندیلکهای سبز از خود آویزان کرده بودند، در روز عزای سالار شهیدان(ع) به خیابان آمدند، سوت و کف زدند و رقصیدند و بیت المال را آتش زدند تا یادآور آتشی شوند که امویان از خدا بیخبر، در سال 61 هجری، به خیمههای آل الله افکنده بودند. منافقین جدید یا همان امویان زمان، با نفاقی که از ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و یزید به ارث بردهاند، در این سالها بغض و کینه خود را نسبت به اسلام مخفی کرده بودند. اما در روز عاشورای امسال، امویان اگر چه اندک بودند، ولی به خیابانها ریختند و با اهانت به قرآن عظیم و و آتش زدن پرچمهای عزا که به نام معصومین(ع) متبرک بود و با سردادن شعار علیه ارکان جمهوری اسلامی ایران، وابستگی خود به صهیونیستها و ناسازگاری خود با دین مبین اسلام را افشا کردند. عاشورای امسال عرصه تمایز حق از باطل بود. عاشورای امسال، از نفاق اموی پرده برداشت و صف حسینیان زمان را از یزیدیان جدا کرد.
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
و دیگر سو، یزیدی.
لینکهای مرتبط:
چه کسی دروغ می گوید [لینک]
رد پای یزید از آن عاشورا تا این عاشورا (حسین شریعتمداری) [لینک]
4 نکته از آشوب یکشنبه [لینک]
وقتی سخنران سبزها عبیداله بن زیاد را سردار رشید می خواند (خبر ویژه ) [لینک]
حمایت فوری کاخ سفید از اهانت کنندگان به حریم سید الشهدا(ع) [لینک]
روز عاشورا دست منافقین سبز برای ملت ایران رو شد. منافقینی که عمق کینه خود را با اسلام، قرآن، اهل بیت(ع) و شعائر مذهبی نشان دادند. در این مجال شما میتوانید با شناسایی منافقین آشوبگر و یا با ارسال هرگونه خبر از تحرکات منافقین و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، در فضای مجازی و حقیقی، در ریشه کنی نفاق و فتنه گری و در به مجازات رسیدن عاملین اقدامات ضداسلامی سهیم باشید.
برای مشاهده عکس ها در اندازه واقعی روی هر عکس کلیک کنید
نیروی انتظامی نیز با انتشار عکس هایی در سه بخش، خواستار شناسایی اغتشاشگران شده است [بخش 1] [بخش 2] [بخش 3]