نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

تفاوت‌های ارغوان رضایی با خانم‌های وطن‌فروش

هردو زن هستند، هر دو ایرانی و البته هر دو در خارج از کشور حجاب را کنار گذاشتند و اتفاقا هر دو در فیلم تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، حضور داشته اند. یکی در فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد و دیگری در فیلم موسوی. اما تفاوت‌های این دو در مقایسه با همانندهایشان آن قدر زیاد است که وجه اشتراک‌شان در حد شباهت خال مه رویان و دانه فلفل باقی می ماند. 

 

 

 

فاطمه معتمد آریا درحالی که، بخش قابل توجهی از فیلم تبلیغاتی موسوی را به خود اختصاص داده است، سر یک میز، همراه با زهرا رهنورد و معصومه ابتکار درباره حقوق از دست رفته زنان ایرانی صحبت می کند. تمام حرفی که وی در این "فیلم" می زند آن است که "من اگر بخواهم تنهایی به شهرستان بروم، اجازه رفتن به هتل ندارم مگر اینکه یک مرد همراه من باشد!"

 

 

ارغوان رضایی، قهرمان ایرانی الاصل فرانسه هم برای مدت کوتاهی در "مستند" تبلیغاتی احمدی نژاد، نشان داده می شود. این قطعه از مستند مربوط به حاشیه اجلاس ایرانیان خارج از کشور در سال 88 است که طی آن خانم رضایی، دو راکت تنیس خود را که در مسابقات بین المللی جایزه گرفته است، به رییس جمهور اهدا می کند و درحالی که از شدت شوق و هیجان، اشک می ریزد، با فارسی نسبتا روانی می گوید: "من خیلی احمدی نژاد را دوست دارم چون به تمام جهان، قدرت ایران را نشان داده و واقعاً من افتخار می کنم."

 

 

البته ارغوان رضایی این جملات را حتی پس از برگزاری انتخابات و درحالی که کشورمان مورد ناجوانمردانه ترین حملات سیاسی و رسانه ای از سوی کشورهای غربی و ازجمله فرانسه بود، با شجاعت تمام تکرار کرد. وی در مصاحبه ای در شهریور ماه 88 می گوید: "آقای احمدی نژاد در کشورهای مختلف علی الخصوص، میان مسلمانان از احترام زیادی برخوردار است و ما هنگامی که به برخی کشورهایی چون مراکش، مصر، کویت و ترکیه رفته ایم، مشاهده کرده ایم که مردم آن کشورها او را دوست دارند و نگاه‌شان نسبت به ما تغییر کرده و استقبال بهتری از ما صورت می پذیرد که این یک اتفاق خوب است. شخصاً از این که توانستم با ایشان ملاقات داشته باشم و راکتهایم را هدیه کنم، خوشحالم."

 

 

ارسلان رضایی -پدر خانم رضایی- هم در توضیح این حرکت دخترش می گوید: "ارغوان این دو راکت را به ملت ایران داد که نماینده شان، احمدی نژاد بود. او این راکت‌ها را به این خاطر به مردم ایران داد که بگوید من با این راکت‌ها مبارزه می کنم و در میدان‌ها می جنگم و الا آقای احمدی نژاد، کسی هست که تمام می شود و می رود اما این راکتهای تنیس برای ملت ایران است."

 

 

البته معتمد آریا هم با یک رییس جمهور خیلی عیاق بود و او سید محمد خاتمی –رییس جمهور سابق- بود. نقطه تلاقی این دو با هم جشن های مجله زرد چلچراغ در شب یلدا بود. همان جشنی که خاتمی استارت رفتارهای سریالی خاص و غیرشرعی‌اش را با بانوان زد. شب یلدای سال 87 بود که خاتمی در این جشن خطاب به خانم مجری –یعنی معتمدآریا- گفت: "شما هنرمندان، به خصوص، شما خانم معتمدآریا، شخصیت‌های اخلاقی هستید که متعلق به یک نسل نیستید؛ متعلق به ایران هستید و نه تنها این نسل بلکه نسل‌های بعدی به شما احترام می گذارند."

 

 

تعبیر خاتمی از "اخلاقی" بودن شخص معتمدآریا و "احترام" نسل‌ها به وی در حالی ابراز می شود که معتمدآریا در همان زمان اصرار داشت که در فستیوال‌های مختلف خارجی بدون حجاب اسلامی ظاهر شود. اوج اخلاق‌مداری(!) معتمدآریا زمانی عیان شد که وی در سال 1384 همزمان با ایام سوگواری امام حسین(ع) در ماه محرم با وضع بسیار زننده ای در جشنواره آلمان ظاهر شد و مشخص کرد که مقصود خاتمی از اخلاق‌مداری همان اقدامات غیراخلاقی است که اتفاقا خود خاتمی هم در این زمینه دستی بر آتش دارد. البته انصافا خاتمی در این زمینه هیچ گاه به پای وزیر "فرهنگ و ارشاد اسلامی" محبوب خود یعنی مهاجرانی نخواهد رسید.

 

 

وضع ظاهری ارغوان رضایی در خارج از کشور مناسب‌تر از معتمدآریا نبود. البته این عدم تناسب در مقایسه با حجاب متعارف ایرانی و اسلامی مطرح است وگرنه درمقایسه با یک زن تنیسور در قلب اروپا که از بدو تولد در آن محیط رشد کرده، چه ازنظر وضع ظاهری و چه به خصوص از نظر رعایت مسائل اخلاقی، ارغوان رضایی نمره خوبی می گیرد. جالب است که ارغوان بیشتر اوقات سعی می کند در مسابقات، لباس های تیره و پوشیده بپوشد و اتفاقاً به خاطر همین لباس های پوشیده بود که تا مدت‌ها هیچ اسپانسر و حامی مالی برای حمایت اقتصادی و تبلیغاتی از وی پا پیش نمی گذاشت.

 

 

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "بارها هم ارغوان و هم من گفته ایم که قبل از المپیک پکن درخواست دادیم که ارغوان برای ایران در المپیک، بازی کند اما متاسفانه فدراسیون تنیس گفت نمی شود و گفتند ارغوان از زمانی که به ایران می آید، باید حجابش را رعایت کند که گفتیم این معلوم است و هیچ صحبت و شکی در آن نداشتیم. پس از این گفتند که باید حجابش را در خارج از کشور هم داشته باشد، حال آن که WTA اجازه نمی دهند، تنیسوری حتی با یک تی شرت وارد زمین شود و لباس یا باید یقه دار باشد یا مثل زن هایی که رکابی می پوشند و بدنشان را نشان می دهند، باشد که ارغوان لباس یقه دار می پوشد... اصلاً ارغوان طبق قوانین نمی تواند با لباس کاملاً پوشیده و شلواری که طراحی شده، مسابقه دهد و مثلاً در همین مسابقات مادرید با این لباس راهش نمی دادند..."

 

 

رزومه اخلاقی و احترام انگیز(!)معتمد آریا به همین جا ختم نمی شود. وی چند سال پیش در حاشیه کنفرانسی درباره اوضاع اجتماعی ایران که توسط بنیاد پژوهش های ایران در ایالت مریلند آمریکا برگزار شد در مصاحبه با رادیوفردا -وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا، سیا- در اظهاراتی وقیحانه گفت: "در سال های بعد از انقلاب، پیدایش سبک جدیدی در فیلم‌سازی که با حذف سه عامل سکس، خشونت و شراب همراه بود، عملاً سینمای ایران را از مهم‌ترین وجوه جاذبه در سینما محروم کرد...".علاقه معتمد آریا به یکی از وجوه جاذبه(!) سینما یعنی شراب در حالی است که ارغوان رضایی 23 ساله متولد سنت اتین فرانسه، چند بار در مصاحبه با رسانه های آمریکایی و اروپایی می گوید: "از اینکه یک ایرانی مسلمان هستم به خودم می بالم. مشروبات الکلی نمی نوشم. گوشت خوک نمی خورم و دروغ نمی گویم..."؛ جالب است که پدر ارغوان رضایی -که مربی او نیز می باشد- به علت اعتقادات مذهبی که داشته تا به حال حتی یکی از مسابقات دخترش را مقابل تنیسورهای دیگر تماشا نکرده است. او همیشه با تلفن همراه، از لحظه به لحظه بازی دخترش در زمین با خبر می شود.

 

 

معتمدآریا که به برکت فرصت‌ها و امکاناتی که انقلاب و جمهوری اسلامی در اختیار وی قرار داد، به بازیگری، طراز اول در کشور تبدیل شد، سال هاست که اصرار دارد در مصاحبه با رسانه های بیگانه علیه کشور و سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی نظام، مطالب ساختارشکنانه ای ابراز کند و نمکدان بشکند و نشان دهد که "هر کسی لیاقت ایرانی بودن را ندارد" او در مصاحبه با نشریه ایتالیایی ایل مانیفستو، در پاسخ به این سؤال که آیا با سانسور مخالف است، می گوید: "مسلماً! اما من موفق شدم که کلک بزنم. من در گیلانه، نقش مادری را بازی می کنم که پسرش را بغل می کند و می بوسد و لمس می کند. اما این کارها طبق قانون، ممنوع است و هیچ برخورد فیزیکی نباید بین زن و مرد صورت گیرد. اما با این حال اداره سانسور با آن موافقت کرد و درنهایت نتوانستند با آن مخالفت کنند. اگر هنر سینما را آموخته باشی، صاحب یک جور قدرت می شوی."

از آن سو، ارغوان رضایی که چند روز پیش بدون کوچک‌ترین کمکی از سوی ایران به مقام قهرمانی تنیس بانوان جهان دست یافت، در موقعیتهای مختلفی نشان داده که با وجود آن که متولد فرانسه است اما خون ایرانی در رگ‌های او جاری است و به هیچ وجه مشتاق محو شدن در فرهنگ غربی نیست. او بارها گفته که به مسلمانیت و ایرانی بودن خود افتخار می کند و اصلا "هرکسی لیاقت ایرانی بودن ندارد". او از کودکی گردن آویزی با طرح نقشه ایران را به گردن می بندد و می گوید: "در خانه هرگز به زبان فرانسه، صحبت نمی کنم و فقط به زبان مادری‌ام تکلم می کنم."

 

 

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "ارغوان، هیچ‌وقت خارجی نبوده و من از خانواده هایی نیستم که بروم خارج و اسم و ملیتم را عوض کنم. خیلی از خانواده ها به محض خروج از ایران اولین کاری که کردند، اسم‌شان را عوض کردند و دومین کاری که کردند، به بچه هایشان اصلا اجازه ندادند فارسی حرف بزنند. من یک ایرانی‌ام و بچه هایم هم ایرانی هستند و ارغوان برای ایران، بازی می کند."

 

 

فرق ارغوان رضایی با معتمد آریا، گلشیفته فراهانی و میترا حجار این است که عزت، اقتدار و سربلندی ایران، تمام آرزوی ارغوان و خانواده اش است درحالی که سقف آرزوهای آن سه نفر دیگر، محو شدن در فرهنگ شرابی و مبتذل هالیوود و کن به قیمت دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی ایران و پادویی اربابان سینما است، وگرنه برای ارغوان رضایی کاری نداشت که قیافه اپوزیسیون نظام را به خود بگیرد و مورد احترام و لطف فرانسوی ها و غربی ها قرار بگیرد و دربدرهای بالاترینی به جای اینکه او را هو کنند، هم نوا با بی‌بی‌سی و صدای آمریکا برایش هورا بکشند.

 

 

پدر ارغوان رضایی در این باره نیز حرف دارد: "من هنوز پاسپورت ایرانی دارم و هیچ وقت تا به حال آمریکا نرفته ام و نخواهم رفت. اینها با انگلیسی های کثیف، دنیا را زیر سلطه خودشان گرفته اند و همه بدبختی مردم از سر انگلیسی ها و آمریکایی هاست. فکر می کنید من افتخار می کنم ارغوان برای فرانسه بازی می کند؟ نه! این باعث خجالت من است. یک روز آرزو می کردم در تیم ملی ایران بازی کنم، امروز دخترم بازی می کند. چگونه بگویم که دخترم یک ایرانی وطن پرست است."

 

 

فرق ارغوان با آن سه نفر دیگر این است که معتمدآریا و گلشیفته و میترا با شیفتگی هرچه تمام تر با انجلای سرزمین مادری خود، جلوی دوربین های انواع و اقسام جشنواره ها و فستیوال ها، عریان می شوند و با کمال میل حاضرند که در کنار کارگردانان و بازیگران یهودی و صهیونیست نقش های ضداسلامی و حتی ضد ایرانی را بازی کنند اما ارغوان رضایی با اینکه می داند مسابقات ورزشی زنان مسلمان در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به مسابقات معتبر بین المللی برگزار می شود، مشتاقانه به ایران می شتابد و حجاب اسلامی را رعایت می کند و درمقابل رقبای بسیار ضعیف بازی می کند تا بتواند سهمی هرچند کوچک در اعتلای نام ایران اسلامی داشته باشد.

هرگز ارغوان رضایی را در جمیع جهات به عنوان الگوی دختران ایرانی معرفی نمی کنیم، چرا که همین الان در ایران هستند بانوانی که می توانند الگوی جهانیان باشند؛ امثال سیده زهرا حسینی و مرضیه دباغ و ... هیچ گاه قابل مقایسه با امثال ارغوان رضایی و هلن سپاهی و مرجان کلهر نیستند اما این‌ها کسانی هستند که انسانیت در آنها مشتعل است و البته که یک تار موی آنان را به "ف م آ" و "گ.ف " و "م ه" و حتی "ف ه" نمی دهیم چون "هر کسی لیاقت ایرانی بودن را ندارد".

راستی معتمدآریا و ارغوان رضایی کاندیداهای اصلح خودشان را خوب شناخته بودند! 

منبع: رجانیوز

نظرات 12 + ارسال نظر

سلام
بسیار عالی بود استاد لذت بردیم
من هم به ایرانی بودن خود افتخار می کنم و خدا را شاکرم که مرا به سوی حق رهنمون کرد امیدوارم لایقش باشم
التماس دعا

سلام
ضمن تبریک ایام ولادت حضرت زهرا(س)، امیدوارم موفق باشید.

[ بدون نام ] 12 خرداد 1389 ساعت 15:04

میدونی
هرکه هرچی و هرکی را قبول داشته با گناه وثوابش شریکه!
پس داور دقت کن!

ووبلاگ "صحیفه خوانی " پنجره تخصصی طرح آموزشی بازخوانی متن اندیشه امام امت (ره) (کتاب صحیفه امام ) شروع بکار کرد.
وبلاگ صحیغه خوانی می کوشد که به بازخوانی تفکر حضرت روح الله بپردازد چرا که معتقدیم با وجود این همه تبلیغات و ادعا ها هنوز مختصات اسلام نابی که امام به معرفی کرد ناشناخته است و چه بسیار است مدعیانی که حتی چند صفحه ای از اندیشه امام نخوانده باشند
صحیفه خوانی برنامه است که می کوشد با ارائه تحلیل ها ، روش ها ، مقالات و جزواتی زمینه طرح مطالعه صحیفه امام را به عنوان یک طرح آموزشی فراهم آورد.
این وبلاگ جمعی از طلاب و دانشجویان حزب الهی اهواز می باشند و از نقد ،پیشنهاد و مطالب و لینک و معرفی وبلاگ به وسیله شما دوست گرامی استقبال می کند.

چون وقت ندارم همه را بخوانم بگویید آیا این قهرمان تنیس در خارج از کشور حجاب داشت یا نه؟
................................................................
آیا حقیقت دارد که امروز 6000 در قم نفر به امام و رهبری جسارت نمودند؟ من این خبر را امشب از حاج احمد پناهیان شنیدم.

رحلت جانسوز امام راحل را تسلیت می گویم
به خاطر سفارش رهبر به خواندن وصیتنامه امام بخشی از آن را در وبلاگم قرار دادم و ادامه را در آینده خواهم گذاشت . به شما نیز پشنهاد می کنم همین کار را بکنید.

سلام
متشکرم. ان شاءالله یادداشت بعدی بنده در مورد مراسم امسال مرقد امام خمینی(ره) است.

بچه بسیجی 15 خرداد 1389 ساعت 19:54 http://na3lehozo0r.blogfa.com

سم رب الشهداء

همین اینها هر غلطی میخواهند انجام میدهند و کسی هم نیست جلوی غلط کاریهای اینها را بگیرد .

:)

رفتار مردم با نوه امام قابل توجیه نبود . من با همه انتقادات جدی و حساسی که بر ایشان هست معتقدم این جور کارها تنها مظلومیتش را افزون می کند و به دست فتنه گران سوژه و بهانه می دهد.
از این کار دفاع نکنید. یکی از معیار های ما واکنش دشمن است . تمام خبر رسانه های بیگانه و ضدانقلاب از مراسم فوت امام(ره) محدود به همین اتفاق شد و بیانات رهبر انقلاب در این میان گم شد .
یاد بگیریم همگام و همراه و در کنار ولایت باشیم . نه عقب تر نه جلو تر.
یا علی

جالب است شما که هنوز برادرِی تان ثابت نشده و هنوز جای زخم توهین هایتان باقی است به امثال امیرعباس درس ولایت می دهید!

و جالب تر اینکه برای مردم تکلیف تعیین می کنید. شما اگر مرد هستید درس ولایت را از همین مردمی بیاموزید که بیش از دومیلیون نفر از آنان به عنوان نماینده در مرقد امام(ره) حضور داشتند.

واکنش دشمن به هیچ وجه معیار ما نیست و این غلطی است که مدعیان اصلاحات می کنند. دشمن دشمنی اش را می کند و ما منتظر واکنش های او نیستیم و البته «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند». آنها که ترسو هستند نگاهشان به واکنش دشمنان است!

یادداشت بعدی ام را بخوانید.

ناشناس 17 خرداد 1389 ساعت 12:11

برادر امیر عباس:
سلام
دمت گرم می‌خواهیمت

سلام
متشکرم
ولی چرا ناشناس؟!

[ بدون نام ] 18 خرداد 1389 ساعت 22:55

اگه ایران بزرگ میشد دیگه این حرفا رو نمیزد

عمرا نمیاد ایران. الکی شلوغش نکن استاد

سلام
مهم این است که از کودکی در خارج بوده و این گونه به ایرانی بودن خود افتخار می کند، اما مدعیان اصلاحات هنرشان وطن فروشی و سرنوشت شان نوکری است.

همان گونه که در متن هم آمده است: ارغوان رضایی با اینکه می داند مسابقات ورزشی زنان مسلمان در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به مسابقات معتبر بین المللی برگزار می شود، مشتاقانه به ایران می شتابد و حجاب اسلامی را رعایت می کند و درمقابل رقبای بسیار ضعیف بازی می کند تا بتواند سهمی هرچند کوچک در اعتلای نام ایران اسلامی داشته باشد.

[ بدون نام ] 19 خرداد 1389 ساعت 00:52

یه کم اطلاعات در مورد وب گاه گرداب می خام. شما کمک می کنید؟

بیشتر توضیح بدهید.

عبد ا... 14 شهریور 1389 ساعت 22:18

ما مصداق ضرب المثل تومون خودمون رو کشته بیرونمون خلق خدا را شده ایم.
شاید اگر ایشون هم تو ایران اقامت داشت و گذرش به چارتا اداره و سازمان و شاید فدراسیون که زیر دست همین آقای احمدی نژاد کار می کنن(نمیکنن) می افتاد نظرش عوض می شد!
تشکر

خارج از ایران دریوزگی می کنی و در این کامنت هم به رئیس جمهور توهین کرده ای و هم از وطن فروشی دفاع کرده ای.
به هر حال ارغوان رضایی به امثال شما وطن فروشان شرف دارد.

با تشکر!!!

علیرضا بهادرانی 26 آذر 1389 ساعت 13:14

سلام دوست عزیز امیر عباس
مطالب جالبی نوشتی
امیدوارم که در این راه موفق و پاینده باشی
من یه سایت دارم ،خوشحال میشوم شما را آنجا زیارت کنم!
منتظرت هستم !
با تشکر

سلام
از عنایت شما بسیار متشکرم.
متاسفانه شما علاقه شدیدی به مرحوم علی شریعتی دارید و بنده اگر چه زمانی کتاب هایش را با علاقه خوانده و صدایش را با لذت تمام گوش کرده ام، ولی او را دارای ایرادات جدی می دانم و در حال حاضر علاقه ای به او ندارم. ضمن اینکه ایشان به این دلیل که در زمان خود موفق شدند برخی جوانان روی گردانده از اسلام را جذب کنند ان شاءالله ماجور هستند ولی در این زمان آن قدر اسلام شناس فرهیخته (مثل مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ای) داریم که استفاده از کلام شریعتی یک نوع ارتجاع محسوب می شود.
موفق باشید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد