نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

چیزهایی که نباید بگویید

با سلام و احترام  

 

1-      نخستین چیزی که نباید بگویید این است که چرا چنین تصمیمی گرفته­ام، به خاطر همین خودم قبلاً عرض می­کنم که «از نوشتن با نام خودم خسته شده­ام».

2-      دومین چیزی که نباید بگویید این است که نگران اخلاص نباشم و باید به تکلیف عمل کنیم و ان شاء الله خدا خودش قبول می­کند.

3-      سومین سخنی که نباید به زبان بیاورید این است که نباید سنگر را خالی کنیم و باید بایستیم و مبارزه کنیم.

4 و 5 و ... احتمالاً نکات دیگری هم هست که باید فکر کنم، اجمالش این است که بدانید همۀ این­ها را می­دانم، اما دیگر نمی­خواهم «امیر عباس»ی در میان باشد. بارها این تصمیم را گرفته­ام، اما هر بار به دلایلی بازگشته­ام، اما این بار شک نکنید که قضیه کاملاً جدی است؛ پس بهتر است در این زمینه کاملاً سکوت کنید. 

 

 

عمر خوبی را در این وبلاگ­ها تلف کردم. خودی نشان دادم و دوستانی پیدا کردم و چیزهایی یاد گرفتم. چیزهایی هم یاد دادم. مثلاً به منافقینی که شگردشان توهین کردن در بخش نظرات است تا حزب اللهی­ها را از میدان به در کنند، آموختم کسانی هستند که هجمه­های منافقین آنها را مصمم­تر می­کند و برای همین یاد گرفتند که نامحرمانه جای توهین ایشان نیست. احتمالاً یادداشت­های این وبلاگ حاوی نکات آموزشی دیگری هم بوده است که دیگران باید بگویند، چون هیچ بقّالی نمی­گوید ماست من ترش است؛ هر چند بنده کاملاً مطمئنم که هیچ گاه ماست­بند خوبی نبوده­ام! 

  

آخرش این وبلاگ تعطیل می­شد. همۀ وبلاگ­ها روزی تعطیل می­شوند و مگر بناست چند سال عمر کنیم؟ حالا تصمیم گرفته­ام در زمان حیات مادّی این اتفاق بیفتد.

خداحافظ.

نظرات 13 + ارسال نظر
خداحافظ 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:27

خداحافظ همین حالا

همین حالا که من تنهام

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین

به یاد اون همه تردید

به یاد آسمونی که منو از چشم تو می‌دید

اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده ست

نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده ست

خداحافظ باسه اینکه نبندی دل به رؤیاها

بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا

خداحافظ

خداحافظ همین حالا

خداحافظ

علی آخوندزاده 9 اردیبهشت 1391 ساعت 13:04

سلام
خدا رو شکر که دسترسی به خود شما برای ما امکان پذیر است.
این که برای چندمین بار تصمیم به توقف وبلاگ نویسی یا تعطیلی این وبلاگ می گیرید شما را کاملاْ درک می کنم .
من هم در چند مورد کاری را که دوست داشتم به دلیل مشابه شما ترک کرده ام . ولی خوب اموری که من بیخیالشان شدم به خاطر این بود که واقعاً تشخیص دادم شیطان رویش مانور می دهد و نه صرفاً به خاطر دوری از میل غیر خدا بلکه ترس از انجام گناه ترکشان کردم . مثل داستان نویسی و در کل خلق اثر هنری که از اوایل سال 88 کلاً ولش کردم تا پنج ماه قبل .
مدتیست هر دو هفته درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت توفیق حضور دارم . ایشان همیشه به کسانی که می خواهند هوای نفس خود را زیر پا بگذارند سفارش می کنند که شما گناه را کنار بگذارید و واجبات را انجام دهید بقیه اش درست می شود .

سلام بر شما
درس اخلاق ایشان کجا تشکیل می شود؟ بد نیست زمان و مکان دقیق را ذکر کنید.
*
پ.ن: برای اینکه دیگران فکر نکنند تبعیضی وجود دارد، تصریح می کنم که شما هم به بنده دست رسی ندارید.

saba 9 اردیبهشت 1391 ساعت 17:40

سلام
به نام آنکه هر چه خطا کردم باز آغوش مهرش را گشوده دیدم.
خداحافظ پرستو ها قناری
خداحافظ گل سرخ بهاری
بخوانید یک غزل امشب برایم
که تا باشد همیشه یارگاری

علی آخوندزاده 9 اردیبهشت 1391 ساعت 18:07

درس اخلاق ایشان پنج شنبه همین هفته مسجد اعظم قسمت خواهران ساعت ۱۰ . (اگر تغییری در برنامه بود پیامک می زنم)
البته درس اخلاق ایشان دو هفته یک بار است که یک بارش در مسجد اعظم ساعت ۱۰ و یکبار هم حسینه حضرت زینب میدان شهید محلاتی بعد از نماز ظهر و عصر .
ایشان در تهران هم جمعه ها ظهر برنامه خطم صلوات و درس اخلاق دارند . شهید احمدی روشن از جمله کسانی بود که در جلسات ایشان حضور مستمر داشت . چون خودم هیچ وقت تنهایی نرفتم آدرسش را در تهران دقیق نمی دانم . می پرسم و خدمتتان عرض می کنم .
یا علی

تشکر می کنم.
به ویژه نشانی تهران را در همین جا قرار دهید تا قابل استفاده باشد.
این را هم عرض کنم که مدتی است تلفن همراهم خاموش است.

saba 9 اردیبهشت 1391 ساعت 19:07

اسم من صبا نیست. شعر بالا را از تو یکی وبلاگهاتون نوشتم که یکی با همین اسم نظر گذاشته بود

سلام
احتمالا اسم اوشان(!) هم saba نبوده

علی آخوندزاده 10 اردیبهشت 1391 ساعت 09:45

مراسم ختم صلوات و درس اخلاق آیت الله خوشوقت در شهرک شهید محلاتی(مینی سیتی)خیابان ایثار ٢ بلاک ١٣ واقع در بزرگراه ارتش برگزار می گردد.

میعاد مرقوم شده ولی موعد همچنان مجهول است.

علی آخوندزاده 10 اردیبهشت 1391 ساعت 11:26

راستی ...
تصریحتان بی مورد است .
کسی نیست که من به او دسترسی نداشته باشم به جز امام غایب !!
اگر شماره ای را که به من دادید خاموش است اون یکی شمار تون رو لطف کنید اگه میشه . مطمئنم که بی موبایل زندگی نمی کنید .

دست رسی به امام غایب (علیه السلام) از همه آسان تر است.
به توصیه پزشک مبنی بر استراحت صوتی دو ماه است که خاموشم!
و بله البته بدون وسایل مخابراتی زندگی نمی کنم.

سلام برادر 10 اردیبهشت 1391 ساعت 11:37

رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مدخل صدق

السلام علینا و علی عباد الله الصالحین

«رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی "مخرج" صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا».

معرفی بفرمانید!

امیر عباس جعفری 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:53 http://namahramane.blogsky.com

به نام خدا
با سلام و احترام
باید با افعال ماضی بنویسم.
در زمان وبلاگ نویسی خوشم می آمد از کسانی که با اسم اصلی نظر می دادند. هر چه اسم کامل تر و حقیقی تر باشد، نگارنده اش از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار است.
همین آقای علی آخوند زاده را ببینید که با این اخلاقش، ولی چه با اعتماد به نفس نظر می دهد!

علی آخوندزاده 10 اردیبهشت 1391 ساعت 14:59

موعود را که در کامنت قبلی اش گفته ام ولی یکبار از اول:
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت(قم)
پنج شنبه ها دو هفته در میان . مسجد اعظم (ساعت ۱۰ صبح)و حسینیه حضرت زینب میدان شهید محلاتی(بعد از اقامه نماز ظهر و عصر
درس اخلاق آیت الله خوشوقت در تهران
شهرک شهید محلاتی(مینی سیتی)خیابان ایثار ٢ بلاک ١٣ واقع در بزرگراه ارتش هر هفته ظهر جمعه

همیشه به اسم کامل و واقعی کامنت دادن نشانه اعتماد به نفس نیست می تواند از سادگی باشد و گاهی از جاه طلبی و خود خواهی . بعضی جاها آدم باید سیاست به خرج بدهد چرا که از درج یک کامنت به نام انسان سودی نمی آید ولی شاید گاهی او را متضرر کند . با این وجود از شما چه پنهان که بیشتر موارد به اسم واقعی خودم کامنت می گذارم .

به خاطر زحمت درج برنامه درس آیت الله خوشوقت ممنون. از شما هم چه پنهان که بنده بیشتر نظرات ناشناس را می شناسم!

علی آخوندزاده 10 اردیبهشت 1391 ساعت 21:06

خواهش می کنم قابلی نداشت
من به غیر از اسم خودم کامنت ندادم . شما اشتباه می کنید .
فکر کردم دارید از من تعریف می کنید . خر شدیم!!!

دور از جان.
واقعا هم تعریف کردم البته با چاشنی شوخی.
مگر بنده گفتم شما با اسامی دیگری نظر داده اید، لااقل در این ایام که چیزی یادم نمی آید
این آخر عمری دوباره دعوا درست نکن!
باز هم ممنون.
*
مثلا بنا بود دیگر نظرات را چیز نکنیم!

علی آخوندزاده 11 اردیبهشت 1391 ساعت 15:29

این آخرین کامنت را هم لازم دیدم بدهم . اگر امکان دارد کامنت های من را که حذف نکرده اید حذف نکنید به خصوص آ نهایی که درج نکرده اید شاید یک موقعی نه به این زودی ها مثلاْ چند سال بعد خواستم که متنش را به من بدهید . وبلاگ هایی که همه نظرات را درج می کنند این خوبی را دارند که میتوان بعدها در آرشیوشان و در نظرات خاطراتی را تجدید نمود!
التماس دعا

فراهانی 11 اردیبهشت 1391 ساعت 18:47

سلام استاد
ببخشید نباید بپرسم چرا!
اما می توانبم بپرسم حالا باید در کدام وبلاگ از مطالب شما استفاده کنیم؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد