لیگ برتر فوتبال ایران

دقیق‌ترین جدول و برنامه‌ی لیگ - تحلیل فوتبال - فوتسال - تیم ملی

لیگ برتر فوتبال ایران

دقیق‌ترین جدول و برنامه‌ی لیگ - تحلیل فوتبال - فوتسال - تیم ملی

واعظ آشتیانی مغرور و خودخواه

اشاره: دو روز پیش نامه ای به واعظ آشتیانی نوشتم که بی پاسخ ماند. در ادامه نامه را ملاحظه می فرمایید.

به نام خداوند جان و خرد

جناب آقای واعظ آشتیانی مدیرعامل محترم باشگاه سرفراز استقلال

با سلام و تحیت؛

پیش از آغاز سخن و اعلام مخالفت با جنابعالی باید عرض شود که وصلههایی که به منتقدین خود نسبت میدهید، به این جانب نمیچسبد. اینجانب [...] لذا امیدوارم نگارندهی این نامه را - بنا به عادتی که در برابر منتقدین دارید – لمپن ننامید.

دیگر اینکه از 13 سالگی به امر رهبرم در جبهه حضور یافته‌ام و آزادگی را در مکتب امام (ره) آموخته‌ام و تا کنون از دریافت تسهیلات و حقوق جانبازی امساک کرده‌ام. گفتم تا بدانید و بنده را نوچه کسی نخوانید.

به لحاظ ورزشی هم فقط این را بگویم که تیم انتقال خون قم را، زمانی که سرپرستی و سرمربیگری اش را همزمان عهده دار بودم، یک دسته بالا آوردم. [مدیر عاملی هم در کار نبود و فقط این جانب همه امور را برعهده داشتم.]

اکنون می‌خواهم نظرم را در مورد حضرت عالی بگویم. اصراری به درست بودنش ندارم. ممکن است غلط باشد، اما مواظب باشید که احساسات پاک و صادقانه یک هوادار بی ادعا را با نسبت‌های ناروا ضرب و شتم نکنید. و اما بعد؛

بنده شما را مدیری موفق، کاربلد و دارای اعتماد به نفس می‌دانم. اما متاسفانه اعتماد به نفس شما از مرز ارزش‌ها فراتر رفته و به اقلیم غرور و استکبار رسیده و در آنجا اردو زده است. شما در حال حذف تمام برجستگی‌های استقلال به نفع شخص (نفس) خود هستید. هوادران را حذف می‌کنید، سرمربی بزرگ را حذف می‌کنید، سرپرست جاافتاده را حذف می‌کنید، مشاورین و معاونین را حذف می‌کنید و حتی هیئت مدیره را حذف می‌کنید تا فقط و فقط واعظ آشتیانی بماند. شما در حال برقرای معادله بی مجهولی (  استقلال = واعظ آشتیانی  ) هستید. شما به خوبی می‌دانید چه می‌گویم، اما اجازه بدهید واضح تر بگویم تا نتوانید با یکی دو جمله ساده از این نامه عبور کنید.

شما مربی بزرگ و سرپرست بزرگ می‌خواهید، اما به شرطی که دست بوس شما باشند. شما هوادار می‌خواهید، اما اگر نام شما را به عرش نرسانند، آنها را لمپن و خط گرفته می‌خوانید. غافل از اینکه برادر عزیز؛ جناب آقای امیر قلعه نویی (یا به قول اهالی فوتبال: ژنرال) کارش را بلد است، پرافتخارترین مربی لیگ برتری است، محبوب میلیون‌ها هوادار استقلال است، و هر جا باشد او و تیمش را دوست دارند. قلعه نویی تمام موفقیت‌هایش را لطف خدا می‌داند و عجیب نیست که خداوند او را عزیز مردم ساخته است. عرض می‌شد که شما همه را نوچه خود می‌خواهید. شما حتی هیئت مدیره را هم در صورتی قبول دارید که اختیار تام به شما بدهند و روی تمام خطا‌ها و افراط و تفریط‌های شما سرپوش بگذارند!

این چنین است که این جانب نگران شما هستم برادر. عمر متوسط مدیریت شخصی با مشخصات فوق کمتر از یک سال است و عمر محبوبیت چنین مدیری بسیار کمتر است و به نظر می‌رسد که در مورد شما دومی به پایان رسیده است. اکنون هر چه برای محبوبیت بیشتر خود تقلا می‌کنید، بیشتر از چشم هواداران خواهید افتاد. گیریم که با شاخصه‌های فرهنگی(؟) چندین نوچه هم استخدام کردید. خیل عظیم هواداران را چه می‌کنید؟ اصلا مگر نه اینکه «العزة لله جمیعا»؟ اراده خداوند را چه می‌کنید؟

آری برادر. این گونه است که بنده گمان میکنم شما سخت به ورطه غرور و خودخواهی لغزیدهاید و امید واثق دارم که به خود بیایید و خودتان و استقلال را نجات دهید.

چنین باد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد