نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد وابسته به هادی غفاری

هادی غفاری

یک انبار سلاح و مهمات در مسجد الهادی تهران وابسته به هادی غفاری کشف شد.

بنابر اطلاعات دریافتی، پنجشنبه گذشته درپی خبری مبنی بر احتکار برخی اقلام و مایحتاج غذایی مثل برنج در مسجد الهادی، تیم بازرسی وزارت بازرگانی به تحقیق و تفحص پرداخت که مشخص شد برنج کشف شده مربوط به هادی غفاری امام جماعت مسجد مذکور است.

در این بازرسی همچنین مامورین به یک انبار مشکوک شدند که در نهایت تعداد 57 قبضه سلاح کمری، 98 قبضه کلاشینکف و مقدار زیادی فشنگ در آنجا کشف شد. همچنین جمعه گذشته به دنبال تکمیل تحقیقات و با مجوز مقام قضایی از منزل خادم مسجد الهادی بازرسی به عمل آمد و یک قبضه سلاح یوزی، دو قبضه سلاح کمری، یک قبضه کلاشینکف، یک قبضه ژ3 و یک قبضه قناسه و هفت عدد خشاب کشف شد.

هادی غفاری دیروز در مصاحبه ای کشف این اقلام در مسجد خود را تایید ولی اضافه کرد اتاقی که این سلاح ها در آن کشف شده در اختیار متولی مسجد بوده و او هم آن را به فردی ناشناس اجاره داده است. غفاری دیروز به جرم نگهداری سلاح غیرمجاز دستگیر شد.

دکتر کواکبیان در برنامه رو به فردا چه گفت؟

اشاره: دیشب وقتی برنامه رو به فردا آغاز شد، با اینکه هنوز در حال و هوای بیمارستان بودم (چون مادر بزرگوارم یک عمل حساس را پشت سر گذاشته بودند)، اما با دقت به سخنان دکتر کواکبیان گوش فرا­دادم. اینکه فقط از دکتر کواکبیان نام می‌­برم، چون مواضع انقلابی و شفاف دکتر حسین شریعتمداری برایم آشناست. صرف نظر از اتهاماتی که کواکبیان به شریعتمداری وارد کرد، که اگر شریعتمداری قصد مدارا نداشت می­توانست جدی­تر پاسخ بگوید که به خودش مربوط است، و صرف نظر از بالا بردن تن صدا توسط کواکبیان که از ویژگی­های او در زمان کمبود دلیل منطقی است (او را از نزدیک می­شناسم)، چند نکته در سخنان کواکبیان بود که در این یادداشت به آنها می­پردازم.

کواکبیان - شریعتمداری

۱-      کواکبیان با قاطعیت گفت که سیستم انتخابات در ایران به گونه­ای است که امکان تقلب در آن وجود ندارد و تأکید کرد که در انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران، تقلبی صورت نگرفته است. حال باید پرسید آیا این همه «فتنه» و «قتل» و «تهمت به نظام» و «حمله به مردم و بیت المال و اسلام و نظام و امام خمینی(ره) و امام حسین(ع) و قرآن»، مگر با همین ادعای تقلب و به خیابان کشاندن مردم و بسترسازی برای حرکت دشمنان اسلام صورت نگرفت؟ با این حساب هم­فکران کواکبیان در تمام این جرائم، متهم اصلی هستند، چون اگر ادعای تقلب مطرح نمی­شد، هیچ­کدام از این جنایات اتفاق نمی­افتاد.

۲-      کواکبیان گفت که یک انگیزه خارجی برای اغتشاشات و حملات وحشیانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اما او در عین حال سران فتنه را مأمور بیگانه ندانست. باید گفت اگر چه ارتباط سخنان و عملکرد سران فتنه با دستورات دشمنان اسلام مشخص است، اما اگر بر فرض محال قبول کنیم که میرحسین و بقیه متهمین، عوامل دشمن نیستند، باید گفت وقتی تمام حرکاتشان به گونه­ای است که دشمن می­خواهد و دشمن از آن سود می­برد و دشمن از آن حمایت می­کند، پس این حضرات در کمال نفهمی و نادانی قرار دارند. به اعتقاد این جانب، شخصیت مأموران دشمن، از شخصیت نادان­ها و نفهم­هایی که به خوبی مزدوران، برای بیگانگان نقش ایفا می­کنند ارزش بیشتری دارد.

۳-      کواکبیان با اشاره به ملاقات­های سید محمد خاتمی با مایکل لدین که تئوری براندازی نظام جمهوری اسلامی را پرداخته است، گفت: از کجا معلوم که خاتمی برای تأمین منافع کشورمان با دشمنان ملاقات نکرده است و این ملاقات را با ملاقات­های رسمی مسئولین نظام مقایسه کرد. در این مورد گفتنی است که اولاً ملاقاتی که با مخفی­کاری از چشم مسئولین نظام صورت می­گیرد و بعد هم تکذیب می­شود، جای خوش­بینی باقی نمی­گذارد و مهم­تر از آن وقتی خاتمی پس از ملاقات، دقیقاً همان نظر مایکل لدین (رفراندوم) را مطرح می­کند، مشخص می­شود که این ملاقات­ها برای توجیه شدن خاتمی و پی­گیری طرح براندازی نظام بوده است؛ و الا چرا او این ملاقات را تکذیب می­کند و چرا کاملاً اتفاقی(؟!) همان نظرات مایکل لدین بر زبان خاتمی جاری و سپس پی­گیری می­شود؟

۴-      کواکبیان به عدم صدور مجوز برای بعضی اجتماعات ایراد گرفت. باید پرسید مگر خود ایشان به مرّ قانون تأکید ندارد؟ و مگر وزارت کشور موظف نیست که اگر تجمعی را مخلّ امنیت کشور تشخیص داد، با برپایی­اش مخالفت کند؟ و اگر وزارت کشور اجازه این تشخیص را نداشت، پس دیگر چه نیازی به صدور مجوز بود؟ هر کس یا هر گروه (انقلابی و ضد انقلابی) که می­خواست تظاهراتی (مسالمت آمیز یا به قصد ضربه زدن به نظام) راه بیندازد، فقط اطلاع رسانی می­کرد و بلافاصله انجام می­داد. عقل می­گوید که اخذ مجوز دلیلی دارد و به همان دلیل عقلی – و البته قانونی – وزارت کشور با راه­پیمایی­هایی که به نظام جمهوری اسلامی ایران خدشه وارد می­کند، مخالفت می­کند و برای آن مجوز صادر نمی­کند.

۵-      کواکبیان گفت که چرا شورای نگهبان مأموران بیگانه را برای شرکت در رقابت تأیید صلاحیت کرده است؟ این شبهه را بار نخست بی.بی.سی فارسی اعلام کرد. از این جهت آن را شبهه نامیدم که بسیار شبیه واقعیت است و گروهی از مردم نیز همین سؤال برایشان پیش آمد. پاسخ این است که شورای نگهبان، نگهبانِ شرع و قانون اساسی است. شورای نگهبان نمی­تواند بر اساس یقین خود عمل کند و بنا به آنچه در قانون آمده، باید سوابق کاندیداها را بر اساس مستندات موجود بررسی و سپس اعلام نظر کند. دین اسلام و قانون اساسی که برگرفته از آن است، اجازه نمی­دهد که پیش از واقع شدن جرم تصمیمی علیه کسی گرفته شود. اگر قصاص قبل از جنایت مجاز بود، حضرت امیر(ع) ابن ملجم را می­کشتند، اما حضرت وقتی برای اقامه جماعت صبح وارد مسجد شدند، این ملجم را که در خواب بود، مانند یک شخص عادی از خواب بیدار کردند! عدم جواز برای قصاص قبل از جنایت عقلی هم هست. اگر یک مدیر مطمئن باشد یکی از کارمندانش دزد است، آیا قبل از اینکه در محیط اداره دزدی­ای از او سربزند، می­تواند با او برخورد کند؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. به همین صورت اگر قانون اساسی به شورای نگهبان اجازه می­داد که بر اساس یقین خود (و نه بر اساس مستندات قانونی) عمل کند، مطمئناً میرحسین موسوی مورد تأیید قرار نمی­گرفت. به همین دلیل، پس از اولین راه­پیمایی خشونت آمیز که به دعوت میرحسین صورت گرفت و در حالی که هنوز جنایت­های بعدی شکل نگرفته بود، یکی از اعضای محترم شورای نگهبان اعلام کرد که از این پس او را برای هیچ انتخاباتی تأیید صلاحیت نخواهیم کرد.

در این مورد بیش از این می­توان نوشت، اما یادداشت طولانی خواهد شد. دعا بفرمایید.

میرحسین موسوی مسئولیت جنایات امویان را پذیرفت

میرحسین در بیانیه جدید، به صورت تلویحی مسئولیت اغتشاشات عاشورا را پذیرفت. وی نه تنها جنایات امویان را محکوم نکرد، بلکه با لاپوشانی نقش انگلیس در سازمان­دهی آشوب، حرکت منافین را خودجوش!! خواند.  

 

 

 

با تشکر از وبلاگ بسیج [لینک]

فتنه گران با اسلام مخالف هستند

                    شمشیری که بر گلوی تو آمد
                    هر چیز و همه چیز را در کائنات
                    به دو پاره کرد:
                    هر چه در سوی تو،
حسینی شد
                    و دیگر سو، یزیدی.   

  

در ایام دوم خرداد اگر می‌گفتیم که سید محمد خاتمی به ولایت فقیه اعتقادی ندارد و برخلاف آنچه شعار می­دهد، به قانون اساسی هم وقعی نمی­نهد، شاید خیلی­ها نمی­پذیرفتند. آن روزها که رهبر معظم انقلاب از تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب سخن گفتند و زمانی که به ایجاد پایگاه دشمن در میان مطبوعات کشور، و اغوای بعضی از عناصر داخلی و سرسپردگی­شان به دشمن اشاره کردند، جماعتی انگشت حیرت به دهان فرو بردند.

اگر در کوران تبلیغات انتخابات دهم، می­گفتیم که میرحسین موسوی به دروغ مدعی پیروی از خط امام است و به دروغ دم از ولایت فقیه و دم از قانون اساسی می­زند، شاید بعضی­ها تعجب می­کردند. پیش از عاشورایی که گذشت، اگر می­گفتیم که مدعیان اصلاحات و جریان سبز مخملی، اسلام را قبول ندارند، و انتخابات و تقلب و اعتراضات جناحی، دستاویزی برای حمله به اعتقادات مردم، قانون اساسی، ولایت فقیه و اسلام است، شاید بعضی­ها باور نمی­کردند.

آنچه در عاشورای امسال رخ داد، باعث شد که صف حسینیان از یزیدیان زمان جدا شود. آنهایی که بندیلک­های سبز از خود آویزان کرده بودند، در روز عزای سالار شهیدان(ع) به خیابان آمدند، سوت و کف زدند و رقصیدند و بیت المال را آتش زدند تا یادآور آتشی شوند که امویان از خدا بی­خبر، در سال 61 هجری، به خیمه­های آل الله افکنده بودند. منافقین جدید یا همان امویان زمان، با نفاقی که از ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و یزید به ارث برده­اند، در این سال­ها بغض و کینه خود را نسبت به اسلام مخفی کرده بودند. اما در روز عاشورای امسال، امویان اگر چه اندک بودند، ولی به خیابان­ها ریختند و با اهانت به قرآن عظیم و و آتش زدن پرچم­های عزا که به نام معصومین(ع) متبرک بود و با سردادن شعار علیه ارکان جمهوری اسلامی ایران، وابستگی خود به صهیونیست­ها و ناسازگاری خود با دین مبین اسلام را افشا کردند. عاشورای امسال عرصه تمایز حق از باطل بود. عاشورای امسال، از نفاق اموی پرده برداشت و صف حسینیان زمان را از یزیدیان جدا کرد. 

 

                     
                    شمشیری که بر گلوی تو آمد
                    هر چیز و همه چیز را در کائنات 

                    به دو پاره کرد:
                    هر چه در سوی تو، حسینی شد

                    و دیگر سو، یزیدی.   

   

 

لینک­های مرتبط:

چه کسی دروغ می گوید  [لینک]

رد پای یزید از آن عاشورا تا این عاشورا (حسین شریعتمداری) [لینک]

4 نکته از آشوب یکشنبه [لینک]

وقتی سخنران سبزها عبیداله بن زیاد را سردار رشید می خواند (خبر ویژه ) [لینک]

حمایت فوری کاخ سفید از اهانت کنندگان به حریم سید الشهدا(ع) [لینک]

منافقین روز عاشورا را شناسایی کنید

روز عاشورا دست منافقین سبز برای ملت ایران رو شد. منافقینی که عمق کینه خود را با اسلام، قرآن، اهل بیت(ع) و شعائر مذهبی نشان دادند. در این مجال شما می­توانید با شناسایی منافقین آشوبگر و یا با ارسال هرگونه خبر از تحرکات منافقین و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، در فضای مجازی و حقیقی، در ریشه کنی نفاق و فتنه گری و در به مجازات رسیدن عاملین اقدامات ضداسلامی سهیم باشید.

 

 

برای مشاهده عکس ها در اندازه واقعی روی هر عکس کلیک کنید

   

شماره 1  
               شماره ۱                         شماره ۲                            شماره ۳    

 

 

  
               شماره ۴                             شماره ۵                             شماره ۶    

    

  عکس شماره 9
           شماره ۷                           شماره ۸                              شماره ۹

  

عکس شماره 10 عکس شماره 11 عکس شماره 12
             شماره ۱۰                          شماره ۱۱                         شماره ۱۲     

 

 عکس شماره 13 عکس شماره 14 عکس شماره 15
              شماره ۱۳                             شماره ۱۴                             شماره ۱۵     

 

عکس شماره 16 عکس شماره 17 
            شماره ۱۶                             شماره ۱۷                             شماره ۱۸

 

19 20 21
         شماره ۱۹                       شماره ۲۰                             شماره ۲۱  

 

22 23 24
          شماره ۲۲                      شماره ۲۳                             شماره ۲۴     

  

25 26 27 
           شماره ۲۵                            شماره ۲۶                      شماره ۲۷

 

28 29
           شماره ۲۸                             شماره ۲۹ 

 

نیروی انتظامی نیز با انتشار عکس هایی در سه بخش، خواستار شناسایی اغتشاشگران شده است [بخش 1]  [بخش 2]  [بخش 3] 

سلامی چو بوی خوش آشنایی

اشاره: از این پس بیشتر در وبلاگ جدید می‌نویسم [+]. 

 

شاید جدی‌ترین عاملی که باعث شد دوری این جانب از وبلاگ‌های معرفی شده [+] به بیش از 72 روز نرسد، بهره‌مندی از محضر مقام معظم ولایت، در معیت هنرمندان عرصه‌ی دفاع مقدس بود [+]. ضمن اینکه در این مدت در برخی وبلاگ‌های معرفی نشده فعالیت داشته‌ام. 

 

زندگی برای ما جز ادای تکالیف الهی معنایی ندارد و از آن هنگام که با دم مسیحایی حضرت امام (ره) آشنا گشتم و بعد که در جبهه هم‌نفس شهیدان والامقام بودم، تا کنون به هر عرصه‌ای که ورود کرده‌ام و هر فعالیتی که داشته‌ام، از روی احساس تکلیف بوده است، هر چند به هیچ وجه خود را از خطا مبرا نمی‌دانم و از این رو به خدای بزرگ پناه می‌برم و به خاطر کوتاهی‌ها و اشتباهات از درگاه باری تعالی طلب مغفرت دارم. اکنون نیز نه اینکه مدعی باشم وبلاگ‌های امیر عباس در جبهه‌ی جنگ نرم اثری دارد و به چشم می‌آید، اما یک رزمنده دفاع مقدس که به رهبر معظم انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی عشق می‌ورزد و برای پیروزی اسلام و حفظ این نظام آمادگی تقدیم جان خویش را دارد، همین که پرچمی را در وبلاگی به اهتزاز درآورد، ان‌شاءالله خاری در چشم دشمنان اسلام و منافقین کوردل خواهد بود؛ همین. 

 

از دوستانی که در این مدت یادی کردند متشکرم. حتی دوستانی که از حجم اشتغالات باخبر بودند و امیر عباس را به حال خود گذاشتند، در قلب بنده جای دارند. 

 

از این پس بیشتر در وبلاگ جدید [+] می‌نویسم. گویا قالب وبلاگ جدید (که اصل آن را از پارس‌تم گرفته‌ام) مشکلی دارد. عزیزان آشنا به اچتمل اگر اشاره‌ای داشته باشند، ممنون خواهم شد. همچنین آیدی جدید یاهوی این جانب را می‌توانید در وبلاگ جدید [+] ببینید. 

 

دعا بفرمایید.

حلال کنید خداحافظ

با اجازه‌ی دوستان مدتی – که امیدوارم خیلی طولانی باشد – از وبلاگ نویسی دور خواهم بود. 

دعا بفرمایید.  

 

 

 

 

 

 

 

هاشمی رفسنجانی و یَک درصدی‌ها

روی عکس کلیک کنید.

ده سالم بود که هاشمی رفسنجانی را شناختم. تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند پس از شهادت شیخ شهید ثانی اشراق حضرت علامه مطهری(ره) بود. رفسنجانی سخن‌رانی‌ای کرد که پس از آن معروف شد. یعنی پیش از آن سخن‌رانی، فقط در میان یاران انقلاب شناخته شده بود و مردم او را نمی‌شناختند.  

  

نکته‌ای که از آن سخن‌رانی به یاد دارم این است که هاشمی مردم را به چند دسته تقسیم کرد. همه‌ی دسته‌ها را درصد بندی کرد و به ۹۸ و خرده‌ای (مردمی که به نظام جمهوری اسلامی آری گفته بودند) رسید. و بعد توضیح داد که منافقین و دنباله‌های کثیف دشمن در کشور، فقط یک درصد هستند و آن یک درصد هم منفور ملت ایران می‌باشند. (رفسنجانی یک را به فتح یا تلفظ می‌کرد). سپس خطاب تهدیدآمیزی هم به منافقین داشت و می‌گفت:«آی‌یَک‌درصدی‌ها ! ...». این سخن‌رانی را بنده با نام :«یَک درصدی‌ها» در خاطر دارم و به مناسبت‌های مختلف از آن یاد کرده‌ام. حال خوب است در این مقطع هاشمی رفسنجانی نگاهی به پشت سرش بیندازد و ببیند یَک درصدی‌ها پشت سرش هستند و از او حمایت می‌کنند. شاید این دقت و سپس تفکر پیرامون این مسئله او را به خود آورد و از خطر سقوط نجات دهد.  

  

پیش روی او اما جای تأمل و تفکر بیشتر دارد. ممکن است یک سیاستمدار از روی غفلت یا پیری از پشت سرش غافل گردد، اما آیا رفسنجانی رو به رویش را هم نمی‌تواند ببیند؟

پیام مقام معظم رهبری به هاشمی رفسنجانی

اشاره: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولین نظام اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم، ضمن بیانات ارزشمندی در باره بعثت حضرت ختمی مرتبت(ص)، در خصوص مسائل روز و هشدار به نخبگان مواردی را متذکر شدند که آگاهان سیاسی این بخش از بیانات معظم له را پیام به آقای هاشمی رفسنجانی تفسیر میکنند. رهبر معظم انقلاب در این بخش تأکید کردند که نخبگان در معرض امتحان عظیمی قرار دارند و مردود شدن در این امتحان به سقوط منجر خواهد شد. ایشان با پرهیز دادن از سیاست بازیها، از آقای هاشمی رفسنجانی خواستند که خرد را معیار قرار بدهد. معظم له شاخص خرد را بندگی خداوند دانستند. این بخش از سخنان مقام معظم رهبری، خواندنی و عبرت آموز است.   

 

  

رهبر معظم انقلاب  

 

 

هر کسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامه‏‌ى ملت ایران انسان منفورى است؛ هر که می‏خواهد باشد. هر هدفى را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایه‏ى آرامش و امنیت خواهد رسید. وقتى امنیت بود، تحصیل هم هست، علم هم هست، پیش‏رفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسایش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنیا و آخرت در سایه‏ى امنیت وجود دارد. وقتى ناامنى ایجاد شد، همه‏ى اینها مخدوش میشود. به هم زدن امنیت یک ملت بزرگترین گناهى است که ممکن است کسى مرتکب بشود. این را البته آن کسى که مأمور است، مزدور است، او که حرف گوش نمیکند؛ خطاب ما به او نیست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشیارند؛ نخبگان ما هوشیار باشند. 

   

نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها [مزدوران دشمن] کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه‏‌ى ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع‏گیرى کردن، مراقب گفتن‏ها، مراقب نگفتن‏ها. یک چیزهائى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکرده‏ایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کرده‏ایم. نخبگان سر جلسه‏ى امتحان اند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است. اگر بخواهیم به این معنا دچار نشویم، راهش این است که خرد را، که انسان را به عبودیت دعوت می‏کند، معیار و ملاک قرار بدهیم؛ شاخص قرار بدهیم.  

 

 عقل، این سیاسی‏بازى‏ها و سیاسى‏کارى‏هاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»۱؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت میکند. اشتباه می‏کنند آن کسانى که خیال میکنند با سیاسى‏کارى، عقلائى عمل میکنند؛ نه، عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار می‏کند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خداییم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار می‏کنیم؛ بفهمیم چه می‏گوییم [و] چه حرکتى می‏کنیم.  

  

پاورقی: ۱- کافى، ج 1، ص 11.

کارگزاران: میرحسین به جای حزب جبهه تشکیل دهد

سخنگوی حزب کارگزاران تشکیل حزب از سوی میرحسین موسوی را دشوار دانست و از وی خواست بیشتر به دنبال تشکیل یک جبهه باشد تا حزب.

حسین مرعشی که پس از شکست سنگین افراطیون مدعی اصلاح طلبی در انتخابات، کمتر در عرصه رسانهای آفتابی می‌شود، به خبرگزاری ایلنا گفت: جمعی که پشت سر موسوی هستند عملا قدرت تشکیل یک جبهه سیاسی را دارند تا یک حزب سیاسی. موسوی بهتر است هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ سیاسی یک جبهه سیاسی تشکیل دهد.

منتفی دانستن تشکیل حزب و دعوت موسوی به تشکیل جبهه از سوی سخنگوی کارگزاران، از آن جهت قابل تأمل است که حامیان سیاسی وی را طیفی متنوع از احزاب سیاسی، برخی گروهکهای ضدانقلاب، مدعیان خط امام و دشمنان آشکار خط امام و سلایق اقتصادی- فکری کاملا متضاد تشکیل می‌دهند که در عمل امکان ایجاد حزب با حضور آنها وجود ندارد. برخی از این مدعیان حمایت از موسوی، صراحتاً مخالفت خود را با جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی ‌و قانون اساسی اعلام داشته و صرفا برای مخالف خوانی با نظام اسلامی ‌و رئیس جمهور اصولگرا پشت سر موسوی قرار گرفتهاند.

سخنگوی کارگزاران که زمانی حزب متبوع خود را لیبرال- دموکرات خوانده بود احتمالاً با توجه به همین تعارض‌های اساسی است که از موسوی می‌خواهد به جای حزب، دنبال تشکیل جبهه باشد چرا که رفتن به سراغ حزب (در واقع شفافیت سیاسی و اعتقادی و گفتمانی) آغاز از هم پاشیدن روند ایجاد جبهه اپوزیسیون است. حزب کارگزاران از یک سال پیش نیز به هنگام ورود به بحث انتخابات دنبال جبهه و ائتلاف فراگیر حتی با یارگیری از میان اصولگرایان در پوشش دولت ائتلافی و عبور از احمدی نژاد بود که در خواسته خود ناکام ماند و سرانجام تصمیم گرفت ضمن تقسیم کار، به حمایت از موسوی و کروبی (با حضور عناصری مثل کرباسچی و نجفی) بپردازد، هر چند که کفه حمایت به نفع موسوی سنگینتر بود اما با این وجود تلاش شد از ظرفیت!های کروبی هم برای معارضه با نظام و قانون اساسی استفاده شود.

شایان ذکر است که در جریان القای تقلب در انتخابات و اغتشاشات خیابانی پس از آن، برخی از عناصر کارگزاران نظیر محمد عطریانفر، هدایت آقایی و جهانبخش خانجانی بازداشت شدهاند.

اغتشاشگران را شناسایی کنید (فهرست دوم)

به یاری خدا و با همکاری امت حزب الله تعداد قابل توجهی از متجاوزین به امنیت و جان و مال مردم دست‌گیر شده‌اند. از امت حزب الله و تمامی ایرانیان آزاده از هر طیف و سلیقه‌ی سیاسی انتظار می‌رود هر گونه مشخصاتی از افراد زیر دارند، از طریق این وبلاگ به اطلاع مرکز جرایم سازمان یافته برسانند. همچنین اطلاعات و اخبار و عکس و فیلم‌های شما کمک می‌کند تا اغتشاشگران سریع‌تر به دست قانون سپرده شوند. گزارش شما از وبلاگ‌ها و سایت‌های اینترنتی که به تحریک و آشوب طلبی می‌پردازند نیز مفید خواهد بود. 

 

برای دیدن عکسها در اندازه بزرگ، روی عکسها کلیک کنید.

 

                   

                       شماره ۲۹                   شماره ۳۰                         شماره ۳۱     

 

 

                 

                      شماره ۳۲               شماره ۳۳                    شماره ۳۴ 

 

                 

                       شماره ۳۵                      شماره ۳۶                   شماره۳۷
  
                  
                        شماره ۳۸                      شماره ۳۹                      شماره ۴۰ 
 
                  
                     شماره ۴۱                  شماره ۴۲                  شماره۴۳
  
                  
                     شماره ۴۴                       شماره ۴۵                      شماره ۴۶
  
                  
                          شماره ۴۷                       شماره ۴۸                    شماره ۴۹    
 
                  
                     شماره ۵۰                   شماره ۵۱                       شماره ۵۲ 
 
                  
                   شماره ۵۳                   شماره ۵۴              شماره ۵۵    
 
                  
                       شماره ۵۶                 شماره ۵۷                 شماره ۵۸ 
 
                  
                         شماره ۵۹                 شماره ۶۰             شماره ۶۱    
                  
                        شماره ۶۲                  شماره ۶۳                  شماره ۶۴    
 
                   
                         شماره ۶۵                 شماره ۶۶                      شماره ۶۷  
 
                  
                        شماره ۶۸                    شماره ۶۹               شماره ۷۰ 
 
                  
                       شماره ۷۱                     شماره ۷۲                   شماره ۷۳ 
 
                                                    
                                                    شماره ۷۴

آقای چیز منافق از آب درآمد

 لینکهای کمکی برای دیدن تصویر [1 + 2

  

میرحسین موسوی در کسوت نفاق 

  

 

کلمات کلیدی: میرحسین موسوی ، انتخابات دهم ، اغتشاش ، آشوب ، نفاق ، انگلستان ، انقلاب مخملی ، رنگین ، موج سبز ، خائن

اغتشاشگران را شناسایی کنید

کسانی که آرزوی انقلاب مخملی را در سر داشتند طی روزهای گذشته با ایجاد آشوب و ناامنی تعدادی از هم‌وطنانمان را به شهادت رساندند و شماری دیگر را با بی‌رحمی هر چه تمام‌تر مجروح کردند. قصاوت قلب و بی‌رحمی منافقین، مثال‌زدنی و نشان از سازمان یافتگی عوامل آشوب داشت. کسانی که دوره دیده بودند تا به ضرب و شتم و کشتار مردم و نیروهای ضامن امنیت و آرامش کشور بپردازند. کسانی که با سیم چین انگشت مردم را – شاید به دلیل عصبانیت از رأی دادن ایشان – قطع می‌کردند و یا با انگشت چشمان و بینی بسیجیان را می‌دریدند.

 

همچنین متأسفانه در روزهای اخیر شاهد تلاش حداکثری و مخرب منافقین ، سلطنت‌طلبان و گروه‌های تروریستی و ضد انقلاب در فضای مجازی و رسانه‌ای کشور هستیم که جز برهم زدن امنیت اجتماعی جامعه، هدف دیگری ندارند و برای رسیدن به این هدف شوم خود از هر حربه‌ای، حتی اقدامات تروریستی و ضربه زدن به مال و جان مردم برای ایجاد اغتشاش و نارضایتی استفاده می‌کنند.

 

بنا به اعلام مرکز بررسی جرائم سازمان یافته، آنچه در اینجا مشاهده می کنید عکس تعدادی از عوامل بی رحم آشوب‌های اخیر است که در سایت ها منتشر شده است. هر گونه اطلاعات ناقص یا کامل شما به شناسایی و دست‌گیری ایشان و اجرای عدالت کمک خواهد نمود. 

  

گفتنی است، تصاویر متنوع منتشر نشده‌ای از عاملان ناامنی و آشوب در دست است که در صورت به نتیجه نرسیدن تحقیقات، به منظور کمک گرفتن از هم وطنان، در آینده منتشر خواهد شد.

 

 لذا بدین وسیله از تمامی شما انتظار می‌رود در صورتی که هر گونه مشخصاتی از عکس های ذیل و همچنین هرگونه اخبار و اطلاعاتی اعم از عکس، فیلم، مقاله، خبر، ایمیل و آدرس اینترنتی و یا شکایتی که در خصوص جریان‌های اغتشاش‌طلب (از هر گروه و صنف) که در فضای مجازی اقدام به تحریک فعالیت های مخرب می‌نمایند دارید، از طریق این وبلاگ به اطلاع مرکز بررسی جرائم سازمان یافته برسانید. 

 

 در صورتی که عکس ها باز نمی شوند و گزینه ی show picture هم اثربخش نیست، لطفا از لینک زیر استفاده نمایید.

لینک کمکی برای مشاهده تک تک عکس ها  [لینک]

. 

    

              ۱                                    ۲                                   ۳ 

 

   

              ۴                                     ۵                                     ۶ 

 

   

                ۷                                        ۸                                ۹ 

 

   

    ۱۰(ترک موتور)                         ۱۱                                     ۱۲ 

 

   

                 ۱۳                               ۱۴                                     ۱۵ 

 

   

                    ۱۶                                 ۱۷                               ۱۸

 

   

                  ۱۹                           ۲۰                       ۲۱

 

   

               ۲۲                            ۲۳                             ۲۴

 

   

                    ۲۵                                   ۲۶                               ۲۷

 

 

             ۲۸

امام خمینی(ره): احمدی نژاد باید سیلی بخورد

امام خمینی(ره)

الآن وقتى که شما قیام کنید و ببینند که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها- مقدسات آنها چى است؟ دنیاست. مى‏خواهد نفوذ پیدا کند، نمى‏گذارید. آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کرده‏اید. مى‏خواهد او جمع‏آورى مال بکند، شما به ضدش قیام کرده‏اید؛ مال حرام را مى‏گویید نباید جمع کند- هر چه آنها مقدس مى‏دانند، چون مربوط به دنیاست، شما هم مکتب‌تان اقتضا کرده است که مقابل آنها بایستید؛ و باید سیلى بخورید، چاره‏اى نیست. باید همه سیلى بخوریم. این سیلى‏اى است که اسلام دارد مى‏خورد.

و بحمد اللَّه، الآن برق این مسائل در همه جاى دنیا جلوه کرده است و هر چه مى‏خواهند داد و فریاد بزنند. رسانه‏هاى گروهى و امریکا و هرجا بخواهند هر چه داد و فریاد بکنند و هر چه غلط کارى بکنند، فایده ندارد. همین کار خلافى که در مکه کردند، این کار الآن در همه جاى دنیا موجش برآمده است، لکن رادیو اسرائیل البته با ما باید مخالفت کند. نمى‏شود [مخالفت نکند؛] آن هم از همان سنخ است. حکومت‌هاى جابر همه باید با ما مخالفت کنند. تبلیغات عالم، رسانه‏هاى گروهى عالم، همه باید با ما ضدیت بکنند.

صحیفه امام، ج‏20، ص: 364-363

هاشمی رفسنجانی شکستنی است؟!

اشارهدر کوران تبلیغات انتخابات دهم ده‌ها مایه برای نوشتن داشتم. با علاقه در میان مردم حضور پیدا کردم و رفتارها و شعارها و عملکرد ستادها را شخصاً مطالعه نمودم. اما بنا به دلایلی کمتر نوشتم. شاید فرصتی دست داد و با رجوع به گذشته نکاتی قلمی شد، اما اکنون بنا به پی‌گیری دوستان و اینکه مرتب از نظر شخصی‌ام در مورد یکی از اشخاص نظام پرسش می‌کنند، تصمیم گرفتم این مطلب را که تا حدود زیادی حدیث نفس است، در وبلاگ قرار داده، دوستان پرسشگر را به آن ارجاع دهم، همین. دعا بفرمایید.

 

 

روز 19 خرداد بود. با چند تن از دوستان نشسته بودیم و در باره‌ی مناظره‌ی نامزدها صحبت می‌کردیم. این جانب، هم‌زمان در حال نوشتن دو مطلب برای نامحرمانه بودم (احمدی نژاد ترور شد + و مافیا به دنبال بهانه می‌گشت + ). سخن به حجةالاسلام هاشمی رفسنجانی رسید و اینکه سرانجام چه خواهد شد و هاشمی رفسنجانی در مقابل سخنان دکتر احمدی نژاد چه اقدامی خواهد کرد؟ بنده گفتم:«به اعتقاد من هاشمی رفسنجانی روزی خواهد شکست و به شیخ مطرود دیگری تبدیل خواهد شد.» درست چند دقیقه بعد خبر رسید که هاشمی در نامه‌ای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب، از روند موجود انتقاد کرده است. یادداشت «مافیا به دنبال بهانه می‌گشت» [لینک] در حال اتمام بود و با توجه به وحدت موضوع، به نامه‌ی رفسنجانی هم اشاره‌ای کردم، وبلاگ را به روز کردم و منتظر شدم تا آنچه را که در باب انتخابات دهم منتظرش بودم، ببینم.

چهارشنبه شب از راه رسید و خیابان‌ها از پرچم سه رنگ کشورمان اشباع شد، تعجبی نکردم. به دوستان حامی دکتر احمدی نژاد سفارش کردم که پنج شنبه و جمعه را استراحت کنید و برای اغتشاشات منافقین در هفته‌ی آینده آماده باشید. پنج شنبه شب یکی از مسئولین صدا و سیما که تحت تأثیر جنگ روانی قرار گرفته بود، تماس گرفت و از ریزش 10 تا 15 درصدی آرای دکتر پرسید. گفتم چنین چیزی در جامعه رخ نداده است و خبر در اتاق جنگ ستاد میرحسین شکل گرفته است. تماس با مطلعین نظر بنده را تأیید می‌کرد. ساعت 8 و نیم صبح 22 خرداد به یکی از شعبه‌های رأی که در دوره‌های گذشته نتیجه‌ای مشابه کل کشور داشت، سری زدم. جماعتی در صف بودند و همهمه یا بهتر بگویم، زمزمه‌ی «احمدی نژاد» شعبه را گرفته بود. برخی نیز که کمتر صبغه‌ی سیاسی داشتند، با پرس و جو از آشناهای خود که در صف ایستاده بودند، پای صندوق رأی تصمیم خود را می‌گرفتند و «احمدی نژاد» را به صندوق می‌انداختند!

باز هم تعجبی نکردم و با خیال راحت به سراغ کارهای شخصی رفتم. عصر جمعه تماس با چند تن از دوستان در نقاط مختلف کشور، برایم شکی باقی نگذاشت که دکتر در دور نخست از صندوق بیرون خواهد آمد! شاید برایتان جالب باشد که در ساعت 8 و نیم غروب و پس از اینکه دو بار زمان رأی گیری تمدید شده بود، سلّانه سلّانه پای صندوق رفتم تا رأی بدهم. صف فشرده‌تر از صبح بود و تعرفه‌ی جدید تقاضا داده بودند و رسیده بود. در صف که گپ می‌زدیم به مزاح می‌گفتم که رئیس جمهور تعیین شده و ما تازه می‌خواهیم رأی بدهیم. می‌پرسیدند کی؟ برای اینکه خلاف قانون نباشد به آرامی می‌گفتم:«احمدی نژاد» و گل از گل سؤال کنندگان می‌شکفت و البته نشانه‌ی خوبی هم برای بنده بود.

بگذریم که آن شب به کجاها سرزدم و چه گذشت. آن قدر بگویم که به دوستان سفارش می‌کردم: مبادا اخلاق پیروزی را رعایت نکنید! همه به نظام رأی داده‌اند. در خوشحالی افراط نکنید و مبادا کسانی از طرفداران دیگر کاندیداها مورد تمسخر قرار بگیرند! پس از نماز صبح، در در راه منزل بودم که یکی از دوستان مطلع تماس گرفت و نتیجه‌ی رایانه‌ای را پیروزی دکتر به شکل 25 از 39 میلیون اعلام کرد. خوشحال شدم ولی تعجب نکردم.

نتیجه قطعی هم اعلام شد، مردم حماسه‌ای بی‌نظیر آفریده بودند، شور و شعفی وصف ناپذیر داشتم، اما جای تعجب نبود. تحرکات نامزدهایی که خود را شکست خورده می‌دانستند و تحرکات صحنه گردانان نه چندان مخفی آغاز شد. بوی تعفن اغتشاش در کشور پیچید، اموالی از مردم و بیت المال از بین رفت و خون‌هایی ریخته شد. همه و همه قابل پیش بینی بود و تعجبی نداشت. نگرانی هم نداشت. خون دل داشت ولی نگرانی نداشت، چون پس از 30 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد، مردم و کشور خودمان را خوب می‌شناسیم. خبر رسید که «مراد» ملت ایران، جمعه در آغوش ملت خواهد بود. بی‌صبرانه نشستیم تا جمعه از راه رسید. می‌دانستیم که رهبر این بار هم با درایت و صلابت آنچه را که باید خواهد گفت، دوستان را شاد، مردم را هوشیار و دشمن را منکوب خواهد کرد، اما باز هم مثل همیشه از شیوایی و فصاحت و بلاغت سخن رهبر به وجد آمدیم و اجازه دهید بگویم که باز هم از غنا و معویت کلام رهبر شگفت زده شدم.

اکنون چه خواهد شد؟ همچنان معتقدم که هاشمی رفسنجانی خواهد شکست. معتقدم که پس از این اتفاق، یک ماه بلوا خواهیم داشت. اما باز این انقلاب عظیم اسلامی مردم ایران است که به پیش خواهد رفت و این نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که سرفراز خواهد ماند. روح یادگار امام(ره) حاج احمد آقا(ره) شاد که خطاب به حسینعلی منتظری می‌گفت که امام مانند سنگ است و شما مثل شیشه. اگر به امام برخورد کنی خواهی شکست! امام خمینی(ره) در تاریخ جاودانه شد و منتظری فرو ریخت و تکه‌های به ظاهر برنده‌اش در دستان دشمنان اسلام جا خوش کرد و نظام جمهوری اسلامی با صلابت به مسیر پرافتخار خود ادامه داد و به فضل پروردگار ادامه خواهد داد.

اجازه بدهید بگویم اگر آن چنان که متصور است، تاریخ تکرار شود و شیشه‌ای به سنگی بخورد و بشکند و فروبریزد، تعجب نخواهم کرد و اجازه بدهید که علی رغم میل باطنی‌ام پیش بینی کنم که این اتفاق خواهد افتاد و هاشمی رفسنجانی خواهد شکست و فروخواهد ریخت و نظام به راه خود ادامه خواهد داد. فقط یک معجزه ممکن است باعث شود هاشمی قدر خویش بشناسد و باز هم در رکاب ولایت سکنی گزیند و در خدمت اسلام باشد.

آیا این معجزه رخ خواهد داد؟