میرحسین در بیانیه جدید، به صورت تلویحی مسئولیت اغتشاشات عاشورا را پذیرفت. وی نه تنها جنایات امویان را محکوم نکرد، بلکه با لاپوشانی نقش انگلیس در سازماندهی آشوب، حرکت منافین را خودجوش!! خواند.
با تشکر از وبلاگ بسیج [لینک]
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
و دیگر سو، یزیدی.
در ایام دوم خرداد اگر میگفتیم که سید محمد خاتمی به ولایت فقیه اعتقادی ندارد و برخلاف آنچه شعار میدهد، به قانون اساسی هم وقعی نمینهد، شاید خیلیها نمیپذیرفتند. آن روزها که رهبر معظم انقلاب از تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب سخن گفتند و زمانی که به ایجاد پایگاه دشمن در میان مطبوعات کشور، و اغوای بعضی از عناصر داخلی و سرسپردگیشان به دشمن اشاره کردند، جماعتی انگشت حیرت به دهان فرو بردند.
اگر در کوران تبلیغات انتخابات دهم، میگفتیم که میرحسین موسوی به دروغ مدعی پیروی از خط امام است و به دروغ دم از ولایت فقیه و دم از قانون اساسی میزند، شاید بعضیها تعجب میکردند. پیش از عاشورایی که گذشت، اگر میگفتیم که مدعیان اصلاحات و جریان سبز مخملی، اسلام را قبول ندارند، و انتخابات و تقلب و اعتراضات جناحی، دستاویزی برای حمله به اعتقادات مردم، قانون اساسی، ولایت فقیه و اسلام است، شاید بعضیها باور نمیکردند.
آنچه در عاشورای امسال رخ داد، باعث شد که صف حسینیان از یزیدیان زمان جدا شود. آنهایی که بندیلکهای سبز از خود آویزان کرده بودند، در روز عزای سالار شهیدان(ع) به خیابان آمدند، سوت و کف زدند و رقصیدند و بیت المال را آتش زدند تا یادآور آتشی شوند که امویان از خدا بیخبر، در سال 61 هجری، به خیمههای آل الله افکنده بودند. منافقین جدید یا همان امویان زمان، با نفاقی که از ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و یزید به ارث بردهاند، در این سالها بغض و کینه خود را نسبت به اسلام مخفی کرده بودند. اما در روز عاشورای امسال، امویان اگر چه اندک بودند، ولی به خیابانها ریختند و با اهانت به قرآن عظیم و و آتش زدن پرچمهای عزا که به نام معصومین(ع) متبرک بود و با سردادن شعار علیه ارکان جمهوری اسلامی ایران، وابستگی خود به صهیونیستها و ناسازگاری خود با دین مبین اسلام را افشا کردند. عاشورای امسال عرصه تمایز حق از باطل بود. عاشورای امسال، از نفاق اموی پرده برداشت و صف حسینیان زمان را از یزیدیان جدا کرد.
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
و دیگر سو، یزیدی.
لینکهای مرتبط:
چه کسی دروغ می گوید [لینک]
رد پای یزید از آن عاشورا تا این عاشورا (حسین شریعتمداری) [لینک]
4 نکته از آشوب یکشنبه [لینک]
وقتی سخنران سبزها عبیداله بن زیاد را سردار رشید می خواند (خبر ویژه ) [لینک]
حمایت فوری کاخ سفید از اهانت کنندگان به حریم سید الشهدا(ع) [لینک]
روز عاشورا دست منافقین سبز برای ملت ایران رو شد. منافقینی که عمق کینه خود را با اسلام، قرآن، اهل بیت(ع) و شعائر مذهبی نشان دادند. در این مجال شما میتوانید با شناسایی منافقین آشوبگر و یا با ارسال هرگونه خبر از تحرکات منافقین و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، در فضای مجازی و حقیقی، در ریشه کنی نفاق و فتنه گری و در به مجازات رسیدن عاملین اقدامات ضداسلامی سهیم باشید.
برای مشاهده عکس ها در اندازه واقعی روی هر عکس کلیک کنید
نیروی انتظامی نیز با انتشار عکس هایی در سه بخش، خواستار شناسایی اغتشاشگران شده است [بخش 1] [بخش 2] [بخش 3]
ده سالم بود که هاشمی رفسنجانی را شناختم. تا آنجا که حافظهام یاری میکند پس از شهادت شیخ شهید ثانی اشراق حضرت علامه مطهری(ره) بود. رفسنجانی سخنرانیای کرد که پس از آن معروف شد. یعنی پیش از آن سخنرانی، فقط در میان یاران انقلاب شناخته شده بود و مردم او را نمیشناختند.
نکتهای که از آن سخنرانی به یاد دارم این است که هاشمی مردم را به چند دسته تقسیم کرد. همهی دستهها را درصد بندی کرد و به ۹۸ و خردهای (مردمی که به نظام جمهوری اسلامی آری گفته بودند) رسید. و بعد توضیح داد که منافقین و دنبالههای کثیف دشمن در کشور، فقط یک درصد هستند و آن یک درصد هم منفور ملت ایران میباشند. (رفسنجانی یک را به فتح یا تلفظ میکرد). سپس خطاب تهدیدآمیزی هم به منافقین داشت و میگفت:«آییَکدرصدیها ! ...». این سخنرانی را بنده با نام :«یَک درصدیها» در خاطر دارم و به مناسبتهای مختلف از آن یاد کردهام. حال خوب است در این مقطع هاشمی رفسنجانی نگاهی به پشت سرش بیندازد و ببیند یَک درصدیها پشت سرش هستند و از او حمایت میکنند. شاید این دقت و سپس تفکر پیرامون این مسئله او را به خود آورد و از خطر سقوط نجات دهد.
پیش روی او اما جای تأمل و تفکر بیشتر دارد. ممکن است یک سیاستمدار از روی غفلت یا پیری از پشت سرش غافل گردد، اما آیا رفسنجانی رو به رویش را هم نمیتواند ببیند؟
اشاره: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولین نظام اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم، ضمن بیانات ارزشمندی در باره بعثت حضرت ختمی مرتبت(ص)، در خصوص مسائل روز و هشدار به نخبگان مواردی را متذکر شدند که آگاهان سیاسی این بخش از بیانات معظم له را پیام به آقای هاشمی رفسنجانی تفسیر میکنند. رهبر معظم انقلاب در این بخش تأکید کردند که نخبگان در معرض امتحان عظیمی قرار دارند و مردود شدن در این امتحان به سقوط منجر خواهد شد. ایشان با پرهیز دادن از سیاست بازیها، از آقای هاشمی رفسنجانی خواستند که خرد را معیار قرار بدهد. معظم له شاخص خرد را بندگی خداوند دانستند. این بخش از سخنان مقام معظم رهبری، خواندنی و عبرت آموز است.
هر کسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامهى ملت ایران انسان منفورى است؛ هر که میخواهد باشد. هر هدفى را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایهى آرامش و امنیت خواهد رسید. وقتى امنیت بود، تحصیل هم هست، علم هم هست، پیشرفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسایش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنیا و آخرت در سایهى امنیت وجود دارد. وقتى ناامنى ایجاد شد، همهى اینها مخدوش میشود. به هم زدن امنیت یک ملت بزرگترین گناهى است که ممکن است کسى مرتکب بشود. این را البته آن کسى که مأمور است، مزدور است، او که حرف گوش نمیکند؛ خطاب ما به او نیست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشیارند؛ نخبگان ما هوشیار باشند.
نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها [مزدوران دشمن] کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همهى ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم: مراقب حرف زدن، مراقب موضعگیرى کردن، مراقب گفتنها، مراقب نگفتنها. یک چیزهائى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکردهایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کردهایم. نخبگان سر جلسهى امتحان اند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است. اگر بخواهیم به این معنا دچار نشویم، راهش این است که خرد را، که انسان را به عبودیت دعوت میکند، معیار و ملاک قرار بدهیم؛ شاخص قرار بدهیم.
عقل، این سیاسیبازىها و سیاسىکارىهاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»۱؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت میکند. اشتباه میکنند آن کسانى که خیال میکنند با سیاسىکارى، عقلائى عمل میکنند؛ نه، عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار میکند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خداییم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار میکنیم؛ بفهمیم چه میگوییم [و] چه حرکتى میکنیم.
پاورقی: ۱- کافى، ج 1، ص 11.
سخنگوی حزب کارگزاران تشکیل حزب از سوی میرحسین موسوی را دشوار دانست و از وی خواست بیشتر به دنبال تشکیل یک جبهه باشد تا حزب.
حسین مرعشی که پس از شکست سنگین افراطیون مدعی اصلاح طلبی در انتخابات، کمتر در عرصه رسانهای آفتابی میشود، به خبرگزاری ایلنا گفت: جمعی که پشت سر موسوی هستند عملا قدرت تشکیل یک جبهه سیاسی را دارند تا یک حزب سیاسی. موسوی بهتر است هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ سیاسی یک جبهه سیاسی تشکیل دهد.
منتفی دانستن تشکیل حزب و دعوت موسوی به تشکیل جبهه از سوی سخنگوی کارگزاران، از آن جهت قابل تأمل است که حامیان سیاسی وی را طیفی متنوع از احزاب سیاسی، برخی گروهکهای ضدانقلاب، مدعیان خط امام و دشمنان آشکار خط امام و سلایق اقتصادی- فکری کاملا متضاد تشکیل میدهند که در عمل امکان ایجاد حزب با حضور آنها وجود ندارد. برخی از این مدعیان حمایت از موسوی، صراحتاً مخالفت خود را با جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی و قانون اساسی اعلام داشته و صرفا برای مخالف خوانی با نظام اسلامی و رئیس جمهور اصولگرا پشت سر موسوی قرار گرفتهاند.
سخنگوی کارگزاران که زمانی حزب متبوع خود را لیبرال- دموکرات خوانده بود احتمالاً با توجه به همین تعارضهای اساسی است که از موسوی میخواهد به جای حزب، دنبال تشکیل جبهه باشد چرا که رفتن به سراغ حزب (در واقع شفافیت سیاسی و اعتقادی و گفتمانی) آغاز از هم پاشیدن روند ایجاد جبهه اپوزیسیون است. حزب کارگزاران از یک سال پیش نیز به هنگام ورود به بحث انتخابات دنبال جبهه و ائتلاف فراگیر حتی با یارگیری از میان اصولگرایان در پوشش دولت ائتلافی و عبور از احمدی نژاد بود که در خواسته خود ناکام ماند و سرانجام تصمیم گرفت ضمن تقسیم کار، به حمایت از موسوی و کروبی (با حضور عناصری مثل کرباسچی و نجفی) بپردازد، هر چند که کفه حمایت به نفع موسوی سنگینتر بود اما با این وجود تلاش شد از ظرفیت!های کروبی هم برای معارضه با نظام و قانون اساسی استفاده شود.
شایان ذکر است که در جریان القای تقلب در انتخابات و اغتشاشات خیابانی پس از آن، برخی از عناصر کارگزاران نظیر محمد عطریانفر، هدایت آقایی و جهانبخش خانجانی بازداشت شدهاند.
به یاری خدا و با همکاری امت حزب الله تعداد قابل توجهی از متجاوزین به امنیت و جان و مال مردم دستگیر شدهاند. از امت حزب الله و تمامی ایرانیان آزاده از هر طیف و سلیقهی سیاسی انتظار میرود هر گونه مشخصاتی از افراد زیر دارند، از طریق این وبلاگ به اطلاع مرکز جرایم سازمان یافته برسانند. همچنین اطلاعات و اخبار و عکس و فیلمهای شما کمک میکند تا اغتشاشگران سریعتر به دست قانون سپرده شوند. گزارش شما از وبلاگها و سایتهای اینترنتی که به تحریک و آشوب طلبی میپردازند نیز مفید خواهد بود.
برای دیدن عکسها در اندازه بزرگ، روی عکسها کلیک کنید.
شماره ۲۹ شماره ۳۰ شماره ۳۱
شماره ۳۲ شماره ۳۳ شماره ۳۴
لینکهای کمکی برای دیدن تصویر [1 + 2]
کلمات کلیدی: میرحسین موسوی ، انتخابات دهم ، اغتشاش ، آشوب ، نفاق ، انگلستان ، انقلاب مخملی ، رنگین ، موج سبز ، خائن
کسانی که آرزوی انقلاب مخملی را در سر داشتند طی روزهای گذشته با ایجاد آشوب و ناامنی تعدادی از هموطنانمان را به شهادت رساندند و شماری دیگر را با بیرحمی هر چه تمامتر مجروح کردند. قصاوت قلب و بیرحمی منافقین، مثالزدنی و نشان از سازمان یافتگی عوامل آشوب داشت. کسانی که دوره دیده بودند تا به ضرب و شتم و کشتار مردم و نیروهای ضامن امنیت و آرامش کشور بپردازند. کسانی که با سیم چین انگشت مردم را – شاید به دلیل عصبانیت از رأی دادن ایشان – قطع میکردند و یا با انگشت چشمان و بینی بسیجیان را میدریدند.
همچنین متأسفانه در روزهای اخیر شاهد تلاش حداکثری و مخرب منافقین ، سلطنتطلبان و گروههای تروریستی و ضد انقلاب در فضای مجازی و رسانهای کشور هستیم که جز برهم زدن امنیت اجتماعی جامعه، هدف دیگری ندارند و برای رسیدن به این هدف شوم خود از هر حربهای، حتی اقدامات تروریستی و ضربه زدن به مال و جان مردم برای ایجاد اغتشاش و نارضایتی استفاده میکنند.
بنا به اعلام مرکز بررسی جرائم سازمان یافته، آنچه در اینجا مشاهده می کنید عکس تعدادی از عوامل بی رحم آشوبهای اخیر است که در سایت ها منتشر شده است. هر گونه اطلاعات ناقص یا کامل شما به شناسایی و دستگیری ایشان و اجرای عدالت کمک خواهد نمود.
گفتنی است، تصاویر متنوع منتشر نشدهای از عاملان ناامنی و آشوب در دست است که در صورت به نتیجه نرسیدن تحقیقات، به منظور کمک گرفتن از هم وطنان، در آینده منتشر خواهد شد.
لذا بدین وسیله از تمامی شما انتظار میرود در صورتی که هر گونه مشخصاتی از عکس های ذیل و همچنین هرگونه اخبار و اطلاعاتی اعم از عکس، فیلم، مقاله، خبر، ایمیل و آدرس اینترنتی و یا شکایتی که در خصوص جریانهای اغتشاشطلب (از هر گروه و صنف) که در فضای مجازی اقدام به تحریک فعالیت های مخرب مینمایند دارید، از طریق این وبلاگ به اطلاع مرکز بررسی جرائم سازمان یافته برسانید.
در صورتی که عکس ها باز نمی شوند و گزینه ی show picture هم اثربخش نیست، لطفا از لینک زیر استفاده نمایید.
لینک کمکی برای مشاهده تک تک عکس ها [لینک]
.
۱ ۲ ۳
۴ ۵ ۶
۷ ۸ ۹
۱۰(ترک موتور) ۱۱ ۱۲
۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸
۱۹ ۲۰ ۲۱
۲۲ ۲۳ ۲۴
۲۵ ۲۶ ۲۷
۲۸
الآن وقتى که شما قیام کنید و ببینند که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها- مقدسات آنها چى است؟ دنیاست. مىخواهد نفوذ پیدا کند، نمىگذارید. آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کردهاید. مىخواهد او جمعآورى مال بکند، شما به ضدش قیام کردهاید؛ مال حرام را مىگویید نباید جمع کند- هر چه آنها مقدس مىدانند، چون مربوط به دنیاست، شما هم مکتبتان اقتضا کرده است که مقابل آنها بایستید؛ و باید سیلى بخورید، چارهاى نیست. باید همه سیلى بخوریم. این سیلىاى است که اسلام دارد مىخورد.
و بحمد اللَّه، الآن برق این مسائل در همه جاى دنیا جلوه کرده است و هر چه مىخواهند داد و فریاد بزنند. رسانههاى گروهى و امریکا و هرجا بخواهند هر چه داد و فریاد بکنند و هر چه غلط کارى بکنند، فایده ندارد. همین کار خلافى که در مکه کردند، این کار الآن در همه جاى دنیا موجش برآمده است، لکن رادیو اسرائیل البته با ما باید مخالفت کند. نمىشود [مخالفت نکند؛] آن هم از همان سنخ است. حکومتهاى جابر همه باید با ما مخالفت کنند. تبلیغات عالم، رسانههاى گروهى عالم، همه باید با ما ضدیت بکنند.
صحیفه امام، ج20، ص: 364-363
اشاره: در کوران تبلیغات انتخابات دهم دهها مایه برای نوشتن داشتم. با علاقه در میان مردم حضور پیدا کردم و رفتارها و شعارها و عملکرد ستادها را شخصاً مطالعه نمودم. اما بنا به دلایلی کمتر نوشتم. شاید فرصتی دست داد و با رجوع به گذشته نکاتی قلمی شد، اما اکنون بنا به پیگیری دوستان و اینکه مرتب از نظر شخصیام در مورد یکی از اشخاص نظام پرسش میکنند، تصمیم گرفتم این مطلب را که تا حدود زیادی حدیث نفس است، در وبلاگ قرار داده، دوستان پرسشگر را به آن ارجاع دهم، همین. دعا بفرمایید.
روز 19 خرداد بود. با چند تن از دوستان نشسته بودیم و در بارهی مناظرهی نامزدها صحبت میکردیم. این جانب، همزمان در حال نوشتن دو مطلب برای نامحرمانه بودم (احمدی نژاد ترور شد + و مافیا به دنبال بهانه میگشت + ). سخن به حجةالاسلام هاشمی رفسنجانی رسید و اینکه سرانجام چه خواهد شد و هاشمی رفسنجانی در مقابل سخنان دکتر احمدی نژاد چه اقدامی خواهد کرد؟ بنده گفتم:«به اعتقاد من هاشمی رفسنجانی روزی خواهد شکست و به شیخ مطرود دیگری تبدیل خواهد شد.» درست چند دقیقه بعد خبر رسید که هاشمی در نامهای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب، از روند موجود انتقاد کرده است. یادداشت «مافیا به دنبال بهانه میگشت» [لینک] در حال اتمام بود و با توجه به وحدت موضوع، به نامهی رفسنجانی هم اشارهای کردم، وبلاگ را به روز کردم و منتظر شدم تا آنچه را که در باب انتخابات دهم منتظرش بودم، ببینم.
چهارشنبه شب از راه رسید و خیابانها از پرچم سه رنگ کشورمان اشباع شد، تعجبی نکردم. به دوستان حامی دکتر احمدی نژاد سفارش کردم که پنج شنبه و جمعه را استراحت کنید و برای اغتشاشات منافقین در هفتهی آینده آماده باشید. پنج شنبه شب یکی از مسئولین صدا و سیما که تحت تأثیر جنگ روانی قرار گرفته بود، تماس گرفت و از ریزش 10 تا 15 درصدی آرای دکتر پرسید. گفتم چنین چیزی در جامعه رخ نداده است و خبر در اتاق جنگ ستاد میرحسین شکل گرفته است. تماس با مطلعین نظر بنده را تأیید میکرد. ساعت 8 و نیم صبح 22 خرداد به یکی از شعبههای رأی که در دورههای گذشته نتیجهای مشابه کل کشور داشت، سری زدم. جماعتی در صف بودند و همهمه یا بهتر بگویم، زمزمهی «احمدی نژاد» شعبه را گرفته بود. برخی نیز که کمتر صبغهی سیاسی داشتند، با پرس و جو از آشناهای خود که در صف ایستاده بودند، پای صندوق رأی تصمیم خود را میگرفتند و «احمدی نژاد» را به صندوق میانداختند!
باز هم تعجبی نکردم و با خیال راحت به سراغ کارهای شخصی رفتم. عصر جمعه تماس با چند تن از دوستان در نقاط مختلف کشور، برایم شکی باقی نگذاشت که دکتر در دور نخست از صندوق بیرون خواهد آمد! شاید برایتان جالب باشد که در ساعت 8 و نیم غروب و پس از اینکه دو بار زمان رأی گیری تمدید شده بود، سلّانه سلّانه پای صندوق رفتم تا رأی بدهم. صف فشردهتر از صبح بود و تعرفهی جدید تقاضا داده بودند و رسیده بود. در صف که گپ میزدیم به مزاح میگفتم که رئیس جمهور تعیین شده و ما تازه میخواهیم رأی بدهیم. میپرسیدند کی؟ برای اینکه خلاف قانون نباشد به آرامی میگفتم:«احمدی نژاد» و گل از گل سؤال کنندگان میشکفت و البته نشانهی خوبی هم برای بنده بود.
بگذریم که آن شب به کجاها سرزدم و چه گذشت. آن قدر بگویم که به دوستان سفارش میکردم: مبادا اخلاق پیروزی را رعایت نکنید! همه به نظام رأی دادهاند. در خوشحالی افراط نکنید و مبادا کسانی از طرفداران دیگر کاندیداها مورد تمسخر قرار بگیرند! پس از نماز صبح، در در راه منزل بودم که یکی از دوستان مطلع تماس گرفت و نتیجهی رایانهای را پیروزی دکتر به شکل 25 از 39 میلیون اعلام کرد. خوشحال شدم ولی تعجب نکردم.
نتیجه قطعی هم اعلام شد، مردم حماسهای بینظیر آفریده بودند، شور و شعفی وصف ناپذیر داشتم، اما جای تعجب نبود. تحرکات نامزدهایی که خود را شکست خورده میدانستند و تحرکات صحنه گردانان نه چندان مخفی آغاز شد. بوی تعفن اغتشاش در کشور پیچید، اموالی از مردم و بیت المال از بین رفت و خونهایی ریخته شد. همه و همه قابل پیش بینی بود و تعجبی نداشت. نگرانی هم نداشت. خون دل داشت ولی نگرانی نداشت، چون پس از 30 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، مردم و کشور خودمان را خوب میشناسیم. خبر رسید که «مراد» ملت ایران، جمعه در آغوش ملت خواهد بود. بیصبرانه نشستیم تا جمعه از راه رسید. میدانستیم که رهبر این بار هم با درایت و صلابت آنچه را که باید خواهد گفت، دوستان را شاد، مردم را هوشیار و دشمن را منکوب خواهد کرد، اما باز هم مثل همیشه از شیوایی و فصاحت و بلاغت سخن رهبر به وجد آمدیم و اجازه دهید بگویم که باز هم از غنا و معویت کلام رهبر شگفت زده شدم.
اکنون چه خواهد شد؟ همچنان معتقدم که هاشمی رفسنجانی خواهد شکست. معتقدم که پس از این اتفاق، یک ماه بلوا خواهیم داشت. اما باز این انقلاب عظیم اسلامی مردم ایران است که به پیش خواهد رفت و این نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که سرفراز خواهد ماند. روح یادگار امام(ره) حاج احمد آقا(ره) شاد که خطاب به حسینعلی منتظری میگفت که امام مانند سنگ است و شما مثل شیشه. اگر به امام برخورد کنی خواهی شکست! امام خمینی(ره) در تاریخ جاودانه شد و منتظری فرو ریخت و تکههای به ظاهر برندهاش در دستان دشمنان اسلام جا خوش کرد و نظام جمهوری اسلامی با صلابت به مسیر پرافتخار خود ادامه داد و به فضل پروردگار ادامه خواهد داد.
اجازه بدهید بگویم اگر آن چنان که متصور است، تاریخ تکرار شود و شیشهای به سنگی بخورد و بشکند و فروبریزد، تعجب نخواهم کرد و اجازه بدهید که علی رغم میل باطنیام پیش بینی کنم که این اتفاق خواهد افتاد و هاشمی رفسنجانی خواهد شکست و فروخواهد ریخت و نظام به راه خود ادامه خواهد داد. فقط یک معجزه ممکن است باعث شود هاشمی قدر خویش بشناسد و باز هم در رکاب ولایت سکنی گزیند و در خدمت اسلام باشد.
آیا این معجزه رخ خواهد داد؟
در طول چهار سال گذشته، یکی از انتقاداتی که یاران دکتر احمدی نژاد به او داشتند، این بود که چرا دکتر احمدی نژاد پاسخ دروغهایی را که علیه دولت منتشر میشود نمیدهد؟
دکتر احمدی نژاد هر روز حجم انبوه مطالب کذب علیه دولت را دریافت میکند، لبخندی میزند زیر لب ذکری میگوید و به کار مشعول میشود. گاهی خبری در نهایت بیانصافی است، دکتر آشکارا درهممیرود، اما از نماز که باز میگردد باز همان دکتر همیشگی است. آرام و مطمئن و جدی در انجام امور دولت. در پاسخ به این سؤال که «چرا به دروغها و تهمتها پاسخ نمیدهید؟» دکتر فقط یک پاسخ دارد:«اکنون موقع کار است، مردم به ما اعتماد کردهاند که برایشان کار کنیم، نه اینکه وارد دعوا شویم.» گاهی نیز به برخی یاران نزدیک میگفت:«مبادا گول بخورید و وارد مناقشات شوید، آنها همین را میخواهند، میخواهند خدمات ما را متوقف کنند. ما نباید بازی بخوریم. مافیا به دنیال بهانه میگردد.»
چهار سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد به پایان نزدیک شد، رقابت انتخابات دهم آغاز گشت و دکتر وقتی دید دروغها و تهمتها با سازماندهی خاصی به اوج خود رسیده است و حق مردم در حال ضایع شدن است، واکنش نشان داد. بلافاصله حجم دروغ و تهمت و افترا چند برابر گشت. شبهههای پاسخ داده شده را مجدداً در شمارگان بالا نشر دادند. اتهامات جدید، جنگ روانی ناجوانمردانه، تولید سیدی ویژهی ترور شخصیت و تکرار فراوان تهمتهای ناروا در برنامه زندهی تلویزیونی و پخش کژنامههای شبهه افکن در میان مردم، بخش کوچکی از اقدامات مافیا برای تخطئهی عدالت و خدمترسانی است. همهی اینها با هزینهی میلیاردی به وقوع میپیوندد که از مختصات مافیاست.
اقدام مهمرتر و تعجب برانگیزتر زمینه سازی برای اغتشاشات خیابانی و تحمیل هزینهی ناامنی به نظام برای بقای مافیای ثروت و قدرت است. اگز چه پشت پردهی این تحرکات نابخردانه، افرادی با سابقهی انقلابی قرار دارند و بعضاً عنوان همراهی با حضرت امام (ره) را یدک میکشند، اما مرامشان نشان میدهد که با اندیشه بلند حضرت امام خمینی(ره) و مصالح نظام مقدس جمهوری اسلامی سرناسازگاری دارند.
آخرین موردی که قائلهی شیخ مطرود امام را تداعی میکند، نامهای است که حجةالاسلام رفسنجانی خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است. رفسنجانی در این نامه چند نکته را پیگیری کرده است:
1- سیاه نمایی سخنان و اقدامات خادم جمهور، دکتر محمود احمدی نژاد.
2- مظلوم نمایی و چسباندن خود و اطرافیانش به حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و مساوی دانستن شأن خود با نظام جمهوری اسلامی ایران.
3- القای خشونت و تظاهرات علیه نظام به مردم کوچه و بازار.
4- تهدید رهبر معظم انقلاب به ایجاد بلوا به امید تصمیم سازی رهبر معظم انقلاب به نفع مافیا.
5- دادن چراغ سبز به منافقین و دشمنان.
و ... .
هاشمی رفسنجانی در این نامه آورده است:«بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این برنمیتابند. و آتش فشانهایی که از درون سینههای سوزان تعذیه میشوند در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.»
هاشمی در ادامه با چاشنی تهدید، ورود رهبری را به این ماجرا ضروری دانسته است و در پایان به جای اینکه خود را مطیع ولایت بداند، عنوان «دوست، همراه و همسنگر دیروز، امروز و فردایتان» را به خود داده است.
آری حق با دکتر احمدی نژاد بود. مافیا برای اعمال کثیف خود حد و مرز نمیشناسد و اگر موجودیت خود را در خطر ببیند تمام هنجارها و قواعد بازی را برهم میزند و از تهدید رهبر معظم انقلاب هم ابا ندارد. از چهار سال پیش که مافیا احساس کرد مردی از جنس مردم وارد منطقهی ممنوعه شد، تخریب و هجمه را آغاز کرد و در پی بهانه بود و اکنون به خیال خود بهانهای برای تسویه حساب به دست آورده است. آری حق با دکتر بود، مافیا به دنبال بهانه میگشت.
و این ماجرا ادامه دارد.
خبر رسید که علی [ع] در محراب مسجد کوفه در خون خویش غلطیده است. مردم میگفتند:«عجب! مگر علی نماز میخواند؟» به راستی چه اتفاقی افتاده بود که امیر المؤمنین (ع) این گونه غریب و مظلوم گشته بود؟
حضرت علی(ع) با فردی دنیاطلب به نام معاویه روبهرو بود که اهل فسق و دروغ و دغلبازی بود. با دروغ و تهمت و جوسازی آنچنان فضا را علیه مولا ساخته بودند و حضرت را ترور شخصیت کرده بودند، که پس از شهادت ایشان جماعت میپرسیدند:«مگر علی[ع] نماز میخواند؟» حضرت امیر(ع) در خطبه 198 میفرمایند:«والله ما معاویةُ بأدهی منّی، و لکنّه یغدرُ و یفجر، و لو لا کراهیةُ الغدر لکنت مِن ادهَی النّاس ...». «به خدا قسم معاویه از من زیرکتر نیست. ولی او دغلباز و فاسق است و اگر نبود که خدای تبارک و تعالی دغلبازی را دشمن میدارد، آن وقت میدیدید که زرنگترین مردم دنیا علی است ... .» البته در آن زمان جهل مردم هم مزید بر علت بود. به عنوان مثال یک بار معاویه در شام روز چهارشنبه نماز جمعه خواند و کسی اعتراض نکرد. معاویه به نمایندهی جضرت امیر(ع) گفت:«برو به علی[ع] بگو با صدهزار شمشیرزن به جنگ تو میآیم که تفاوت چهارشنبه با جمعه را نمیدانند.»
همواره در طول تاریخ جریان دنیاطلب در برابر مظاهر تقوا و عدالت به تخریب و افترا و توهین و در یک کلام به ترور شخصیت روی آوردهاند. در انقلاب اسلامی ما نیز از همان اوایل پیروزی، دشمنان خارجی و منافقین داخلی، تروز شخصیت بزرگان انقلاب را در دستور کار قرار داد. برای شهید بهشتی آن همه شایعه ساختند که حضرت امام(ره) لقب مظلوم را به شهید بهشتی دادند. الگوی مدیریتی دکتر احمدی نژاد، یعنی شهید رجایی نیز توسط جریان نفاق در اوج حملات ترور روانی و شخصیتی قرار گرفت.
جریان نفاق و دنیاطلب از تحقق عدالت وحشت دارد. مافیا عادت کرده است برتر باشد، حریم کاذب داشته باشد، منافع خود را به منافع نظام گره بزند، هر صدای مخالفی را خفه کند و امواج احساسات عوام را به نفع خود مصادره کند. جریان مافیا همه را نوچهی سیاستهای انحصار طبانهی خود میخواهد. این چنین است که ندای حق و عدالت دکتر احمدی نژاد به مذاق مافیا خوش نمیآید و به ترور شخصیت روی میآورد. کمیتهی ایکس انواع محتوای تخریب را تولید و میلیونی در سطح جامعه توزیع میکند. دولتی را که مردم در تلاش و خدمتش شک ندارند با انواع دروغهای بزرگ و تهمتهای ناروا مینوازند. دولتی را که رهبر معظم انقلاب بارها خدمات آن و شجاعت رئیس جمهورش را در عرصهی سیاست خارجی ستوده است، به ذلت، دروغگویی و آمارسازی متهم میکنند. مشاور سیهروی اصلاحات به میرحسن موسوی اعلام میکند:«آن قدر بگو احمدی نژاد دروغگو است که اگر گفت ماست سفید است مردم باور نکنند.»
به حوادث تاریخی که نگاه میکنیم شاید نگران شویم، چرا که بارها در تاریخ ثبت شده است که ترور شخصیت با موفقیت همراه شده است و مردم زمانی از خواب بیدار شدهاند که پشیمانی سودی نداشته است. اما نگاهی به شعور سیاسی مردم و تصمیمی که برای رأی به خادم جمهور، دکتر احمدی نزاد گرفتهاند، ما را به این باور میرسانند که مردم ما اهل کوفه نیستند، علی زمان تنها نمیماند و اشاراتی که به کاندیدای اصلح داشتند، در نظر مردم فهیم و انقلابی ما هست و اگر چه رقیب به ترور شخصیت روی آورده، اما موفق نخواهد شد و مردم، خادم خود (دکتر محمود احمدی نژاد) را به مافیای ثروت و قدرت ترجیح میدهند.
دکتر احمدی نژاد از مناظرهها سربلند بیرون آمد، خدا را شکر! رقیبان با فحاشی و توهین و افترا ثابت کردند که مرد میدان ریاست جمهوری نیستند، خدا را شکر! هنوز یک فرصت دیگر برای دکتر باقی است و میتواند باز هم بر اختلاف فاحش آرای خودش با رقبا بیفزاید، خدا را شکر! نظرسنجیهای واقعی اقبال حدود 70درصدی مردم را به دکتر نشان میدهد، اما نباید مغرور شد.
مؤثری غیر خداوند نیست و قلوب مردم در ید قدرت حق جلّ و علی است. زیاد نماز بخوانید و استغاثه کنید و عاجزانه عزت اسلام و مسلمین و پیروزی دکتر احمدی نژاد را از خدا بخواهید. زیارت عاشورا و حدیث کسا، دعای توسل در شام سه شنبه و توسل به حضرت حجت(ع) و دعای کمیل در شب جمعه و اصرار به درگاه حضرت حق را فراموش نکنید. به یاری خداوند قادر متعال، پیروزی از آن دکتر احمدی نژاد است.
دعا بفرمایید.
یکی از نکات برجستهی مناظره مهدی کروبی با میرحسین موسوی، فرصت گران بهایی بود که کروبی از دست داد. شب مناظره با میرحسین بهترین فرصت برای کروبی بود تا زمینه را برای جذب آرای ریزشی و سرگردان فراهم کند. اگر کروبی به صورت جدی و مستقیم با میرحسین وارد بحث میشد و او را در تنگنا قرار میداد و به طرفداران اصلاحات میفهماند که میرحسین در این سالها عافیت طلب بوده و از خطرکردن حذر کرده است، آن گاه شیب آرای اصلاحات را به سمت خویش متمایل میکرد.
داستان غم انگیز کروبی از آنجا آغاز شد که اطرافیانش به او گفتند میرحسین خودی است و با ستاد او هماهنگ کردهایم که مشترکاً رئیس جمهور را بکوبیم. نتیجه این هجمه – اگر دستاوردی ولو اندک داشته باشد – به نفع میرحسین است. چون آرای سرگردان اگر از احمدی نژاد منصرف شوند، در شرایط حاضر به سمت میرحسین خواهد رفت.
میدانیم که هاشمی رفسنجانی از ابتدا دوستان وفادار خود را در اطراف کروبی کاشت و وقتی هر چه تلاش کرد نتوانست کروبی را از نامزدی منصرف کند، آن گاه این دوستان وفادار به هاشمی، آن گونه که آقا دستور دادهاند به کروبی مشاوره میدهند.
شب گذشته دو طرف به دکتر احمدی نژاد حمله کردند، اما فقط میرحسین سود برد. مشاوران در برابر اصرارهای فراوان کروبی برای یادآوری سکوت عافیت طلبانهی میرحسین در این 20 سال، به او اجازه دادند تا اگر پایان دهندهی مباحث کروبی بود، در راند ماقبل آخر، و اگر پایان دهندهی بحثها موسوی بود، در راند آخر فقط یک بار موضوع را طرح کند و اجازه دهد میرحسن پاسخ دهد و کروبی بحث را ادامه ندهد.
طبیعی است که حتماً موسوی هم برای پاسخ دادن آماده شده است و در مجموع یک کلاه گشاد بر سر مهدی کروبی رفت.